خلاصه کتاب بادبادک باز
نویسنده:
خالد حسینی
امتیاز دهید
سفری برای یافتن رستگاری در کابل؛ روایتی عاطفی از خیانت و رستگاری در افغانستان دهه ۱۹۷۰
معرفی کتاب بادبادک باز:
خلاصه کتاب «بادبادکباز» (The Kite Runner) چکیده رمانی تاثیرگذار و عمیقاً احساسی است که توسط «خالد حسینی» (Khaled Hosseini)، نویسنده افغانی-آمریکایی نوشته شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و اولین رمان حسینی به زبان انگلیسی بود. داستان در افغانستان آغاز میشود و زندگی امیر، پسری از طبقه مرفه کابل، و حسن، پسر خدمتکار خانوادهاش را دنبال میکند. رمان مسائلی چون دوستی، خیانت، گناه و رستگاری را در بستر تحولات تاریخی و سیاسی افغانستان از دهه ۱۹۷۰ تا اوایل قرن ۲۱ بررسی میکند. «بادبادکباز» به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده و به یکی از پرفروشترین رمانهای معاصر تبدیل شده است.
بخشی از کتاب بادبادک باز:
«زمستان برای بچههای کابل فصل محبوبی بود، حداقل برای آنهایی که میتوانستند از پس خرج کرسی بربیایند. دلیلش این بود که وقتی برف سنگین زمستانی خیابانها را میپوشاند و مدارس تعطیل میشدند، کوچههای کابل با صدای هیاهوی بادبادکبازها پر میشد. از پشت بام خانهمان میشد صدای کشیده شدن بادبادکها را شنید، صدای خش خش کاغذ که در باد تکان میخورد، مثل پرندهای که بالهایش را باز میکند. بعد میدیدی که بادبادکها مثل ماهیهای رنگارنگ در آسمان آبی شنا میکنند.
بادبادک بازی در کابل ورزشی جنگی بود. جنگی که با لبخند و خنده انجام میشد. برای پسرها این ورزش کمی شبیه دوئل بود. و همانطور که در بیشتر دوئلها رسم است، در این ورزش هم باید خون ریخته میشد. پسرها با بادبادکهایشان به هم حمله میکردند. هدف این بود که نخ بادبادک حریف را با نخ خودت ببری. هر کس که در آخر بازی بادبادکش هنوز در هوا بود، برنده میشد. بادبادکهای بریده شده مثل برگهای پاییزی از آسمان فرو میریختند. و آن وقت شکار بادبادک شروع میشد.»
معرفی کتاب بادبادک باز:
خلاصه کتاب «بادبادکباز» (The Kite Runner) چکیده رمانی تاثیرگذار و عمیقاً احساسی است که توسط «خالد حسینی» (Khaled Hosseini)، نویسنده افغانی-آمریکایی نوشته شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و اولین رمان حسینی به زبان انگلیسی بود. داستان در افغانستان آغاز میشود و زندگی امیر، پسری از طبقه مرفه کابل، و حسن، پسر خدمتکار خانوادهاش را دنبال میکند. رمان مسائلی چون دوستی، خیانت، گناه و رستگاری را در بستر تحولات تاریخی و سیاسی افغانستان از دهه ۱۹۷۰ تا اوایل قرن ۲۱ بررسی میکند. «بادبادکباز» به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده و به یکی از پرفروشترین رمانهای معاصر تبدیل شده است.
بخشی از کتاب بادبادک باز:
«زمستان برای بچههای کابل فصل محبوبی بود، حداقل برای آنهایی که میتوانستند از پس خرج کرسی بربیایند. دلیلش این بود که وقتی برف سنگین زمستانی خیابانها را میپوشاند و مدارس تعطیل میشدند، کوچههای کابل با صدای هیاهوی بادبادکبازها پر میشد. از پشت بام خانهمان میشد صدای کشیده شدن بادبادکها را شنید، صدای خش خش کاغذ که در باد تکان میخورد، مثل پرندهای که بالهایش را باز میکند. بعد میدیدی که بادبادکها مثل ماهیهای رنگارنگ در آسمان آبی شنا میکنند.
بادبادک بازی در کابل ورزشی جنگی بود. جنگی که با لبخند و خنده انجام میشد. برای پسرها این ورزش کمی شبیه دوئل بود. و همانطور که در بیشتر دوئلها رسم است، در این ورزش هم باید خون ریخته میشد. پسرها با بادبادکهایشان به هم حمله میکردند. هدف این بود که نخ بادبادک حریف را با نخ خودت ببری. هر کس که در آخر بازی بادبادکش هنوز در هوا بود، برنده میشد. بادبادکهای بریده شده مثل برگهای پاییزی از آسمان فرو میریختند. و آن وقت شکار بادبادک شروع میشد.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/06/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب بادبادک باز