ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام

مینا جان

،به نظر من نه تنها دخترا بلکه مردا هم حق ندارن به اسم آزادی تو جامعمون هر کاری خواستن بکنن.در ضمن با توجه به اینکه دخترا جنس ضعیفتر و احساساتی تر هستند، باید تو روابطشون خیلی چیزارو رعایت بکنن.به عنوان یک دختر معتقدم این طوری امنیتم تضمین شدست.

آفرین
من با سخنانت کم و بیش موافقم.اما جملهء آخر!!!
اینطوری هیچ چیز تضمین نمیشود! (با ازدواجِ موقّت هیچ چیز تضمین نمیشود! شما فکر میکنید پس از ازدواج شوهرتان به شما وفادار مانده و رابطه اش را با زنانِ دیگر قطع میکند؟ آیا این حکم میتواند تضمینی برایِ این مسئله باشد؟)
رامین یک دو سه چهار پنج

توضیح صیغه در زمان پیامبر بصورت امروزی نبوده است و ازدواج های پیامبر بیشتر جنبه ی سیاسی و اتحاد بین قبایل عرب را داشته است.علی هم به دلیل داشت دلیل برای رفت و امد به خانه ی بیوه زنان و کمک مالی به انان صیغه می کرده.

اینکه محمدبن عبدالله به دلیلِ سیاسی ازدواج میکرد قابلِ قبول ست.بالاخره شاید مجبور بوده!
اما آیا منطقی ست که برایِ انفاق!!! با یک زنِ بی سرپرست ازدواج کنیم؟ آیا کارِ علی بن ابی طالب درست بوده؟ (البته اگر دلیلش این مسئله باشد)
دخترِ خورشیدی میم sun Girl m

من با نظرتون کاملا موافقم چون درجامعه ما بنوعی غرایز انسانی رو نادیده گرفته اند ومیخواهند که انرا سرکوب کنیم درحالی که یکی از عوامل افسردگی یا بیماریهای روحی روانی سرکوب افکار واحساسات است.

کاملاً نظرِ درستی ست اما یک نقص دارد که توضیح خواهم داد :
آزادی در S.e.x تا یک جاهایی خوب ست. اما وقتی انسان واردِ یک زندگیِ مشترک میشود! جبراً بایستی از یکسری قوانین تبعّیت کند.
ازدواج یک بند و بار .. یک تقیّد میآورد.
آزادی در رابطهء جنسی هم نباید اینطور تعریف شود که پسر و دختر در رابطهء جنسی بی بندی و بی قیدی را تجربه کنند.بلکه باید از منطق و احساس پیروی کند.اینطوری که انسان از سطحِ حیوانات هم تنزّل میکند!! (آخه حیوانات هم در ایّامِ جفتگیری به جنسِ مخالفشان پای بند هستند!!!
عسل جان 2011

درسته که صیغه قوانین خودش رو داره اما مهمتر از اون عمل کردن به این قوانینه که متاسفانه هیچ توجهی نمی شه و یه بچه ای که در جریان این ارتباط متولد میشه نه تنها هیچ حق و حقوقی براش قائل نمیشن بلکه به دید یه بچه ی نامشروع بهش نگاه میشه.

درسته.
این به این خاطره که قوانینِ متعه و صیغه از رویِ سرِهم بندی تولید شده!!
اصلاً حقوقِ انسانی رو در نظر نگرفته! البته باید اذعان کنم که این احکام واسه هزاروچهارصد سال پیش!! قوانینِ بسیار پیشرفته ای بوده!
ساگارو جان

صحیح اینست که : بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آرد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

به عنوانِ یک شیرازی ممنونم که از سعدی جان دفاع کردید.
ضمناً باقیِ نظراتِ شما را هم خواندم و با آن قسمت که حکمِ نکاح و متعه را برایِ جامعهء عربِ بدوی نوعی پیشرفت خوانده اید .. موافقم!
یوتاب جان

داستان

داستانت را خواندم .. جالب بود اما به دلم ننشست!!!
راستش من دلم میگیرد وقتی نگاهِ بعضی از افراد را به دوستی و عشق میشناسم! (منظورم شما نیستی منظورم اون دخترانی ست که از آن ها داستان نقل کردی!)
راستی

واقعا" هدف از دوستی غیر از اینست که دنبال ایده آل زندگیمان می گردیم و اون مردانی که همزمان چند دوست می گیرن چه هدفی را دنبال می کنند؟

من معنیِ این جمله را متوجه نشدم!
یعنی این آیا .. نوعی جهت گیریِ جنسیتی ست یا نوعی عقیدهء فلسفی!؟؟

راستی یادم رفت اضافه کنم که وقتی از این دختر خانم پرسیدم چرا ترجیح میده لز باشه گفت :
این رو که شوخی کردم ولی از دست پسرا ناراحتم چون همزمان با چند تا دختر دوست میشن که خودشون هم میگن این کارو میکنن تا پای بند یک دختر نشن .
واقعا" هدف از دوستی غیر از اینست که دنبال ایده آل زندگیمان می گردیم و اون مردانی که همزمان چند دوست می گیرن چه هدفی را دنبال می کنند؟
یا میخوان پای بند نشن یا میخوان فخر فروشی کنند به باقی پسرا که من خوش تیپ ترم و دوست دختر بیشتر دارم !!!!:-(:-(
آیا فکر کردن که فردایی هم هست که نوبت ازدواج اونا برسه و کدوم دختر رو مناسب خودشون میتونند پیدا کنند ؟وقتی این همه دوست دختر داشته باشن به کدوم دختر می تونن اعتماد کنن .
بعضی اتفاقها هست که با منحرف کردنش آسیب زیادی به اجتماع وارد میشه یکی از همین کارا که انجامش این روزا عادی شده همین تعداد دوست دختر و گاها" دوست پسر است که میتونه هر 4 سال یا 6 سال یه بار اتفاق بیفته ولی حالا هر 6 ماه به 6 ماه شده یا چند تا همزمان .من میترسم از تفکر و نگاه این جوانان به تشکیل خانواده در چند سال بعد کشورمان .
همه پر از شک و تردید همه بی اعتماد نسبت به هم.داریم به کجا میرسیم .چه آینده ای در انتظارمونه !!!1
قدیما میگفتن اگه گردو بازی کنی گردوباز هم گیرت میاد .نمیدونم چقدر درست گفتم این رو مادر شوهر پیرم میگه .
ولی به درستیش ایمان دارم و باور دارم که هر چه بکاری همون رو درو میکنی .مواظب باشید چی دارین میکارین ؟؟؟;-)
بدرود

یوتاب :شنیدم که خیلی از آقایون متاهل با دخترا دوست میشن یا برعکس .
دختر 17 ساله : شما فکر میکنید آقا میاد میگه من متاهلم .کدوم دختری دوست داره با مرد متاهل دوست بشه که سرانجام خوبی هم براش نداره .خود من یه همکلاسی داشتم که یه روز بهم گفت با یه پسر 29 ساله دوست شده .بهش گفتم خیلی ازت بزرگتره .گفت اشکالی نداره خیلی هم بد نیست .بهم زیاد توجه میکنه مثلا"ازم میخواد بدون آرایش برم پیشش میگه اینطوری زیباتری .برام بدلیجات گرون میخره .هر روز با ماشین من رو میرسونه خونه ....بعد یه روز جلوی در خونه ما در حال صحبت کردن بودیم که آقای همسایه از در میخواست بره بیرون .یهو رنگ دوستم پرید .به من اشاره کرد که دوست پسرش این آقا بود .بهش گفتم اشتباه شده چون این آقا خیلی مومن و یه خانم خوشگلی داره که اصلا" از خونه بیرون نمیره شاید من تو این سه سالی که همسایه مونه فقط 4 بار دیدمش .دوستم گفت به خدا خودش بود و خیلی نگران گفت :توروخدا کمکم کن چه جوری مطمئن بشم .بهش گفتم کاری نداره این آقا الان رفته سوپری سرکوچه بیا باهم تا اون جا بریم و تو بهش سلام کن .تا همین جا که رسید آقای همسایه سریع من رو کشوند کنارو گفت : ببینید من از اول هم خانمم رو دوست نداشتم شاید طلاق بگیریم و ..لطفا" بهش چیزی نگید !!!!
یوتاب : دوستت چی شد ؟
دختر 17 ساله :می خواست خودکشی کنه چون با آقا خونه رفته بود و اونم بهش قول ازدواج داده بود .یک سال و نیم بود که باهاش دوست بود حتی این اواخر هم براش زنجیر طلا خریده بود و بین خودشون صیغه هم خونده بود .(!)(کاربرد صیغه رو هم فهمیدیم )نمیتونست با کسی درد دل کنه خیلی ترسیده بود ولی حالا تصمیم داره بره و به خانم اون آقا همه چیز رو بگه .(چقدربنیان خانواده ها محکم تر میشه )
و دوست دیگه گفت :من یه آقایی رو میشناسم که تا حالا چند تا صیغه کرده و راستش برادر خودمه .به زنش خیانت میکنه چون 19 سالگی ازدواج کرد و حالا میگه جوونی نکردم .وقتی من بهش میگم دلت برای خانمت بسوزه .میگه اون سرش به جلسه رفتن و کلاسای قرآن گرمه .منم خسته شدم نه به خودش میرسه نه به زندگیمون .همش دعا میخونه و غصه داره .منم حق دارم برم دنبال خوشیام .
یوتاب : راست میگه ؟
دوست دیگه :نه معلومه که نه .از روز اول خودش تشویقش کرد بره تو این جلسه ها .خانمش میگفت حوصله ام سر رفته بریم خونه مامانم و برادرم چون دوست نداشت اون زیاد بره خونه مامانش اینا بهش گفت برو تو کوچه کلاس قرآن هست و خودتت رو سرگرم کن .حالا بعد چند سال اینو بهونه قرار داده و به زنش خیانت میکنه .
یوتاب : نمیخوای به زنداداشت بگی ؟
دوست دیگه : نه آخه یه دختر کوچولوی ناز دارن .از همه مردا بدم اومده .خیلی ترسناکن .میترسم ازدواج کنم .اگه یکی از اینا نصیب من بشه .باید تمام زندگیم رو با شک بگذرونم .من ترجیح میدم بدون ازدواج رابطه داشته باشم .الان نمیتونم بهش فکر کنم ولی اگه پیش بیاد این کارو میکنم .
بدرود;-)

با یه خبر داغ داغ اومدم :D
دیروز رفته بودم کلاس موسیقی .منشی کلاس دختر 25 ساله بسیار زیبا و آراسته ایست که فرصت رو غنیمت شمردم و شروع کردم نظراتم رو درباره پسر و دختر بهش گفتن .در حین صحبت ما دو سه تا مربی سازهای مختلف هم حضور پیدا کردن .به ترتیب سن 22 ساله و 27 ساله و یکی هم خواهریکیشون بود که 17 سال داشت و کنکوری بود .ازشون پرسیدم واونا جواب دادن .من گفته هاشون رو مینویسم سعی میکنم نقل قول درست کرده باشم .
25 ساله : من 4 سال با پسری دوست شدم که از من 2 سال بزرگتر بود و من آن زمان 19 سالم بود .بعد از 4 سال یه پیام رو موبایلش دیدم که متوجه شدم غیر از من دوست دختر دیگه ای داره حالا چند تا داره نمیدونم ؟منم دوستیم رو تموم کردم و خیلی ضربه روحی خوردم .به حدی که در حال حاضر دوست پسری ندارم و یکبار هم که خواستم دوباره امتحان کنم یکی نصیبم شد که همون روز اول میخواست به زور تو ماشین من رو ببوسه و پیشنهاد رفتن به خونه میداد ومن چون با دوست پسر قبلیم هرگز خونه نرفتم و به همون بیرون رفتن و صحبت کردن قانع بودم خیلی ترسیدم و الان 2 ساله دیگه دوستی ندارم .
یوتاب : واقعا" با دوست پسر قبلیت برنامه ای نداشتی حتی در حد پیشنهاد؟
دختر 25 ساله :نه .ازم می پرسید که درباره سکس نظرم چیه ولی هیچوقت پیشنهادش رو بهم نداد .
یوتاب : به ازدواج باهاش فکر میکردی درسته ؟
دختر 25 ساله :آره از اولی که باهاش دوست شدم فکر میکردم متعلق به اونم و این اشتباه من بود که چون هر وقت زنگ زد جوابش رو دادم و هر وقت گفت میخوام ببینمت بدو بدو رفتم و از همه چی زدم که فقط با او باشم ؛ الان می بینم که کار درستی نکردم و ارزش خودم رو پایین آوردم .
یوتاب : حالا تصمیم داری دوست نگیری البته به نظر من خوبه .اگه قرار بوده تجربه ای کسب کنی همون یه بار بس بوده نظر خودت چیه ؟
دختر 25 ساله :خوب الان روزام یکنواخت شده ولی پسرها خیلی پررو شدن سریع بهت پیشنهاد خونه رفتن میدن تو همون روز اول .سن دخترا تو دوستی هم خیلی پایین اومده و به 12 سال رسیده .خوب من بهتر میتونم به پسرا جواب رد بدم ولی یه دختر فرضا" 15 سال وقتی انقدر پسره بهش پیله کنه و حرفای عاشقانه دم به دقیقه براش اس ام اس کنه فکر نمیکنم اون دختر بتونه مثل من توانایی رد کردن دعوت پسره رو داشته باشه .
دختر 17 ساله :من ترجیح میدم با پسر بزرگتر از خودم دوست بشم که سریع ازم فقط نخواد بوسم کنه .یه پسر 29 ساله برام گل میخره و من رو رستوران میبره و خیلی بهم توجه میکنه و مثل پسرای همسن خودم نیست که آتیششون تنده .(بنا به دلایلی از نوشتن کامل جمله معذورم ;-))
دختر 29 ساله :من ترجیح میدم باکرگیم رو نگه دارم و به عشقم بدم .چون تو اطرافم پسر باارزشی رو نمیبینم و الان حاضرم لز بشم ولی دیگه دوست پسر نگیرم .
یوتاب :اااااخیلی زشته .این حرفا شنیدنش خوب نیست چه برسه به انجام دادنش .همین دیگه اگه مثل آدم با پسرای همسن خودتون رابطه داشته باشید به این تفکر مسخره نمی رسید .(لطفا" توهین به لزبین ها قلمداد نشه )
دختر 25 ساله :نه ما مثل آدم میخوایم رابطه داشته باشیم اونا وحشی شدن( با عرض معذرت از تمام آقایون محترم سایت من عین جمله رو نقل کردم ) و دخترا رو می ترسونن.الان بیشتر دخترا با پسرای خیلی بزرگتر از خودشون دوست میشن چون از طرف اونا بهتر درک میشن .پسرای بزرگتر ممکنه به سکس و چیزای دیگه فکر کنن ولی به روحیه حساس دخترا هم اهمیت میدن و این طور نیست که تا آشنا شدن از دختر تقاضای یه سری چیزایی رو بکنن که اون رو فراری بده .
یوتاب :شنیدم که خیلی از آقایون متاهل با دخترا دوست میشن .

ضمنا دوست خوبم آقا مجید با عرض پوزش آن چیزی که به غلط مصطلح شده و متاسفانه در پشت اسکناس 10000 تومانی هم چاپ شده اینست که بنی آدم اعضای یکدیگرند.
صحیح اینست که : بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آرد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
رندی میگفت سعدی علیه الرحمه اگر این روز گاران را می دید اینچنین میسرود :
بنی آدم اعضای یک کشورند سر لقمه نانی به هم می پرند
چو عضوی به درد آورد روزگار جهنم ، دگر عضوها را چه کار ...

سلام به همه دوستان
مدت زیادیه که توی بحث ها شرکت نمیکنم بنا به دلایلی که اینجا مجال گفتنش نیست . به هر حال حسب الامر دوست گرامی جناب majid1111 نظرم را مینویسم:
به نظر من بررسی احکام فرعی (و در پاره ای اوقات احکام اصلی) با دید فرا تاریخی بیراهه رفتن است . به بیان دیگر احکام در ظرف زمان و مکان خودشان است که معنا می یابند . همچنین شرایط جغرافیایی، فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و نیز بافت جمعیتی جوامع را نیز هنگام صدور احکام بایستی لحاظ کرد . بدیهیست که خالق نیز چنین مواردی را در صدور احکام به تمامی در نظر گرفته . نه جامعه امروز و حتی دیروز ایران و نه فرهنگ حاکم بر آن در هر دو برهه زمانی دیروز و امروز قابل مقایسه با بدیل خود در میان اعراب نیست.
در مورد احکامی نظیر ارث و شهادت شهود و چند همسری که نص قرآن است باید به سیر پیشرفت احکام دقت کرد . مشخصا میتوان گفت که در جامعه بدوی و قبایلی آنروز اعراب که دختران را زنده به گور میکرده و اصولا زن را در شمار احشام خود محسوب میکرده ( با عرض پوزش از خانمهای محترم خواننده این مطلب) نفس شهادت دو زن در قبال یک مرد و میراثی نصفه و نیمه نوعی پیشرفت بوده و از آنجاییکه عدل و اعتدال از اصول محرز دین اسلام است عقلانی است که بشر مسلمان امروزی ضمن ترجیح اصل بر فرع نفس پیشرفت را سر لوحه کار خود قرار دهد نه حرکت طابق النعل بدنبال احکام فرعی را ( اصل انتقاد من به فقیهان متهجر در همین نکته است). به بیان دیگر زن امروزی در مواردی حتی بیش از مرد امروزی رشد و تعالی داشته و عادلانه است که حقوق وی نیز از رشدی معادل مردها برخوردار باشد . شاهد این مطلب انتهاب آیاتی است که چند همسری را مجاز دانسته، آنجا که آ نرا مشروط کرده به رعایت عدالت از جانب مرد و تاکید کرده که وی قادر بر انجام این کار نیست . یعنی این حکم به ضرورت جامعه آنروز اعراب که دچار جنگهای متمادی و متوالی بوده و با کمبود مرد و وفور بیوه زنان و یتیمان روبرو بوده صادر گشته . وقتی در مورد ازدواج دائم چنین باشد بدیهیست که اساس ازدواج موقت به عنوان یک اصل (نه یک استثنا) متزلزل است مضافا اینکه اصولا صیغه موقت یک برداشت فقهی است نه یک نص صریح و حتی اگر این برداشت فقهی کاملا صحیح هم باشد باز هم یارای قد علم کردن در مقابل اصل عدالت را ندارد . مصداق عینی رعایت عدالت در قضیه صیغه همین است که هیچ مردی آنرا برای زنان و دختران خانواده خویش نمیپسندد (البته آقای توکلی نماینده مجلس که حاضرند خواهران خویش را به صیغه بدهند استثنا هستند !) پس چگونه برای دیگران می پسندد ؟! نمود بدیهی عدالت به کلام امام اول همین دین اینست که " آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگری هم مپسند" .
در هر حال من نظر خویش را نوشتم و از آنجاییکه دوستان قدیمی از موضع دین باور من مطلعند حتی المقدور سعی کردم آزاد اندیشانه و بیطرف نظر داده باشم . اگر توهین و تحقیر نباشد و به " کل کل " ختم نشود از انتقادات دوستان نسبت به عقایدم استقبال میکنم .

با نظر این کاربر عزیز ramin12345 کاملا موافقم
امروزه صیغه کردن وسیله ای شده برای مردان ثروتمند که در پوشش اسلام کار خودشون رو توجیه کنند.
درسته که صیغه قوانین خودش رو داره اما مهمتر از اون عمل کردن به این قوانینه که متاسفانه هیچ توجهی نمی شه و یه بچه ای که در جریان این ارتباط متولد میشه نه تنها هیچ حق و حقوقی براش قائل نمیشن بلکه به دید یه بچه ی نامشروع بهش نگاه میشه.
درسته که از یه قانون میشه سوء کرد اما باید دید این قاونی که وضع میشه، اثرات آن در آینده به چه صورت خواهد بود.
به جای این که مسئله رو حل کنیم داریم مسئله رو دور میزنیم که مبادا باهاش برخورد کنیم که مجبور بشیم اونو حل کنیم.

من با نظرتون کاملا موافقم چون درجامعه ما بنوعی غرایز انسانی رو نادیده گرفته اند ومیخواهند که انرا سرکوب کنیم درحالی که یکی از عوامل افسردگی یا بیماریهای روحی روانی سرکوب افکار واحساسات است.البته همین سردمداران کشور که ادعای دینداری ومسلمانی میکنند فکر نمیکنم تابه حال خود به این چیزی که گفته اند عمل کرده باشند!مطمئنم که بسیاری ازشما داستان"مردی که نفسش راکشت" ازصادق هدایت راخوانده باشید که بنظرمن بالحنی بسیارساده وروشن شخصیت واقعی چنین افرادی که ادعای زهد وپارسایی میکنن را نشان داده است ومیفهمید که یک انسان هرگز نمیتواند غریزه ونفس خود رانادیده بگیرد.زیرا که یک موهبت الهی است وباید از ان بطور سالم وبدون افراط استفاده کرد.مجید جان همانطور که گفتید برای دخترها محدودیت زیادی وجوددارد.زیبایی برای هرانسانی ارزشمند است وهیچکس نمیتواند بگوید که من بازیبایی مخالفم! حال انکه از دختران میخواهندزیباییهای خود راپنهان کنند ووقتی به همین هم قانع نشدند گفتند باید چادرسر کنید واین جمله مسخره راکه"زن درچادر مانند مرواریداست درصدف" را ساختند ولی همه بایدبدانند دلیل اینهمه بدحجابی چیست؟ تا وقتی دین درزندگی ما حرف اول رامیزند ودرعوض هدایت ماانسانها ابزارسلطه طلبی باشد وضع همین طور خواهدبود...

توضیح صیغه در زمان پیامبر بصورت امروزی نبوده است و ازدواج های پیامبر بیشتر جنبه ی سیاسی و اتحاد بین قبایل عرب را داشته است.
علی هم به دلیل داشت دلیل برای رفت و امد به خانه ی بیوه زنان و کمک مالی به انان صیغه می کرده.
در جامعه ای که بیشتر افراد شرایط مناسب برای ازدواج را ندارند دلیل نمی شود با رایج کردن صیغه مردان ثروتمند به شهوترانی بپردازند و بنیان خانواده ها به دلیل آزاد شدن صیغه از هم بپاشد.
آقای هاشمی شما بهتر بود در این سی سال شرایط جامعه را به گونه ای می کردید که یک جوان در سن 20 سالگی بتوانند ازدواج بکنند صیغه به جز افزایش شیوع بیماری های جنسی بچه هایی که یکی از والدین خود را در کنارشان ندارند سست شدن بنیان خانواده و نهادینه کردن فساد هیچ نتیجه ای ندارد.
در برخی از توجیهات شنیده می شود که لواط در مدارس افزایش یافته و ما باید...
بهترین راه فراهم کردن شرایط ازدواج و آموزش های جنسی صحیح است.

سلام به همه دوستای عزیز
من نمیدونم دیدگاهمو باید درمورد کتاب بنویسم یا چیزاییکه تو واقعیت وجود دارن.
کتاب،تا حدودی خوب بود؛من تقریبا باهاش موافقم وقتاییکه امکان ازدواج دائم نیست(که البته اگه به فرموده پیامبر(ص):روزی در ازدواج و زنه ،هرکس به خاطر ترس از فقر ازدواج نکنه به خدا گمان بد برده؛اعتقاد وجود داشته باشه،هیچوقت نیازی به ازدواج موقت نیست مگر وقتاییکه مشکل مادی نباشه)ازدواج موقت راه خوبیه برای کساییکه نمی خوان به خاطر این مسئله گناه کنن.اصلا فلسفه ازدواج موقت هم همینه.
تو کتاب یه جاهایی درباره خوبی های ازدواج موقت گفته بود. اما مشخص نکرده بود که آیا حد و حدودی براش وجود داره یا نه؟ ازدواج های موقت فقط برای ارضا امیال کاری ناشایستیه؛ حضرت محمد (ص) گفتن لعنت من بر کسانیه که با زنهای متعددن. و این نشون دهنده همین مسئله است.
با دوستی با جنس مخالف هم حتی برای ازدواج البته در صورتیکه خانواده ها اطلاع نداشته باشند کاملا مخالفم ، چون دیدم رابطشون فقط برای شناختن و در حد یک دوستی سالم نیست.
درمورد حرفی که دوست عزیزمون آقای گرشاسبی فرمودند،به نظر من نه تنها دخترا بلکه مردا هم حق ندارن به اسم آزادی تو جامعمون هر کاری خواستن بکنن.در ضمن با توجه به اینکه دخترا جنس ضعیفتر و احساساتی تر هستند، باید تو روابطشون خیلی چیزارو رعایت بکنن.به عنوان یک دختر معتقدم این طوری امنیتم تضمین شدست.
لطفا اگه کسی با عقایدم مخالفه بگه ،مشتاقم نظر دوستان رو بدونم.