رسته‌ها

ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام

ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام
امتیاز دهید
5 / 2.3
با 432 رای
امتیاز دهید
5 / 2.3
با 432 رای
گرد آورنده: حسن موجودی
پاسخ به ایرادات ازدواج موقت
گاهی گفته می شود چه تفاوتی میان ازدواج موقت و فحشا وجود دارد؟پاسخ آنها که چنین می گویند گویا اصلا از مفهوم ازدواج موقت آگاهی ندارند،زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمی شود بلکه مقرراتی همانند ازدواج دائم دارد،یعنی چنان زنی در تمام مدت ازدواج موقت منحصرا در اختیار این مرد باشد و به هنگامی که مدت پایان یافت باید عده نگه دارد یعنی حداقل 45 روز از اقدام به هرگونه ازدواج با شخص دیگری خودداری کند،تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن شود.حتی اگر با وسایل جلوگیری اقدام به جلوگیری از انعقاذ نطفه کند باز هم رعایت این مدت واجب است.واگر از او صاحب فرزندی شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت او قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جاری خواهد شد. در حالیکه در فحشاء هیچ یک از این شرایط و قیود وجود ندارد.
ایراد دیگری که به این نوع ازدواج وارد میکنند اینست که ازدواج موقت توسط بعضی افراد هوسباز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و هر نوع فحشا را در پشت این پرده انجام میدهند. تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج نمیدهند و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.در پاسخ باید گفت سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟آیا باید جلوی یک قانون فطری و ضرورت اجتماعی را به خاطر سوءاستفاده گرفت؟یا باید جلوی سوءاستفاده کنندگان را بگیریم؟
میگویند : ازدواج موقت سبب می شود که افراد بی سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود..در پاسخ باید گفت فرزندان نامشروع از نظر قانونی نه وابسته به پدرند و نه مادر،در حالیکه فرزندان ازدواج موقت کوچکترین تفاوتی با فرزندان ازدواج دائم حتی در میراث و سایر حقوق اجتماعی ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اشکال فوق شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
33
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/05/31

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام

تعداد دیدگاه‌ها:
454

در مورد این هم بحث شده و دوستان به این نتیجه رسیده اند تعدادی از سخنان نهج البلاغه جعل شده اند.

آره منم موافقم الان 2 تا مثال یکی اصلی یکی جعلی میارم تا منظورتون بر دیگر دوستان نیز آشکار بشه.
اصلی : مرد مسلمان ایمانش را بر قبضه ی شمشیرش حمل میکند(برابر با زندگی ایشون در تاریخ های مستند و قران که اساس تربیتی ایشون بود)
جعلی : هر آنچه را برای خود می پسندس برای دیگران بپسند و هر چه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند(این گفته ی آقای کنفسیوس چینی هستش در2500 سال پیش.که نه با زندگی مستندعلی همخوانی دارد و نه با راه علی که همان آموزه های قرانیست)
جناب شاهپور بختیار بختیار در جوانی بر علیه نازی ها در نیروی مقاومت جنگیده بود

برخی از دوستان در کنار هم بودن فرتور پیشوا را با نام شهید شاهپور بختیار را واژگون هم میدانند .که در نگاهی ژرف این نگر پایه ای ندارد. جناب پیشوا و شاهپور بختیار هر یک با دیدگاه های ویژه و جداگانه ی خود در راه آرمانهای میهن پرستانه ی خود نبردی بزرگ کردند .و هر دو نیز در این راه جان به جان آفرین(طبیعت)تسلیم کردند.
اما او فاشیست نبود!! بلکه آزادی خواه بود

100% بختیار آزادی خواه بود کی میتونه بگه نه غیر از این هم نبود.
این اندیشه های شریعتی معابانه ی تو که فقط باعث و بانی فلج مغزی این مردم میشن هیچ دستاورد دیگری ندارد کوفی عنان جان.
یه چیزی یاد گرفتید هر جا که میشه بکارش می برید(فاشیست) برو بگرد معنیش رو بیاب . دریغ از ذره ای ژرف نگری تاریخی دریغ از زره ای ژرف نگری اجتماعی.من 24 سال که با عرب زندگی کردم و میکنم( آبادان) اوج اندیشه ی یک عرب یعنی( سکس و شکم ) برادر این حقوق بشر که توی بوق امثال تو هستش فقط روی کاغذ خودتونم این رو به روشنی میبینی و میدونی .لطفا این همه ادای تحصیل کرده ها رو هم در نیار شریعتیها و سروشها و بنی صدرهاخیلی بیشتر از تو درس خوندن و دیدن و جستار کردن ولی با اراجیفشون ما را به این روز انداختن .چهار تا حرف میهنی بزن که شدیدا توی این وضع خراب همه نیازمند اینچنین شارژها هستن.
میهن پرستی احساسیست فرا تر از عشق (محمد رضا میهن پرست)
این جمله رو داشته باش تا جلسه ی بعد .
اینجا به یه نکتهء مهم برخورد کردم. که دلم نیومد نگم!! (از دلسوزی البته)
به گفتهء اخیرِ یکی از دوستان (سوراس) هم استناد میکنم :
فقط می شود اظهار تاسف کرد.اکثر دوستانی که با ازدواج موقت یا صیغه مخالفند طرفداران پر و پاقرص رابطه نامشروع هستند
(البته از آقایون)

درسته .. متأسفانه درسته (اینجا دارم جامعهء ایرانی رو بررسی میکنم نه جامعهء انسانی!!)
****
جامعهء ما یک جامعهء خشکه مذهبیه.
اجازهء ارتباطِ آزاد رو بینِ دختر و پیر نمیده.
پدر و مادرها (والدین) هم اونقدر سواد و درک ندارند که این موهبت رو به جوانان یاد بدند :
این که دختر و پسر (فرقی نمیکنه) بتونن دوست رو از دشمن تشخیص بدن!!
اینکه به هم اعتماد کنند.
اینکه در ارتباطشون با هم صداقت داشته باشند.
****
این مشکلی که جوونای امروزیِ جامعهء ایران با اون مواجه هستند (آدمایی مثلِ یاس 0917) .. در اصل از همین بی اعتمادی و عدمِ وجودِ ارتباطِ صادقانه ست!!
ببینید ما باید اونقدر فهم و درک پیدا کنیم تا صداقت رو تویِ چشمایِ طرفِ مقابل احساس کنیم!!
منظورم همون EQ هست. (همین پایین توضیح دادم)
ببینید همونطوری که آی کیویِ آدما با مدرسه رفتن و تمرین رشد میکنه. توانِ درکِ احساسات هم رشد میکنه! فقط باید بچه رو به ورطهء احساسات بیاندازیم!
آدمی که نتونه احساساتی بشه که دیگه آدم نیست!! (حیوون هم نیست! قبلاً همینجا توضیح داده ام)
احساسات خوبه اما باید تحتِ کنترلِ منطق باشه.
من نمیگم بچه ها باید از کودکی سکس رو تجربه کنن! (این احمقانه ترین روشه البته)
من میگم بچه ها باید احساسات رو درک کنند. تجربهء احساس در اولین مرتبه هایِ زندگی.
همین مدارسِ مختلط که دولت برداشتشون!!! میتونست مقداری از این بار رو بر دوش بگیره. اما حالا که همچین چیزایی رو نداریم! این وظیفهء والدین هست که کودکشون رو آموزش بدن. البته بدونِ احساسِ خجالت! (آخه ناسلامتی آیندهء بچه مهمتره یا احساسِ شرم و کمرویی!!؟)
وقتی کودک بزرگ بشه و بالغ.
اونوقت این مطالبی که آموخته واسه ش به کار میاد.
اونوقت گولِ هر کس و ناکسی رو نمیخوره و دروغ رو راحت تر تشخیص میده!!
مشکلِ امروزِ جامعهء ما .. EQ پایین و نامناسبِ بعضی جووناس که تن به هر معاشقه و مفارقه ای میدن!!!
گوش به هر موسیقی میدن
هر حرفی رو عاشقانه میپندارن
و هر سکسی رو عشق فرض میکنن
!!!!!
نه عزیزانم .. سکس با عشق فرق داره.
اما عشق میتونه با سکس .. کامل تر بشه! (عشق مادرانه هم همینطور .. البته اسمِ این عشق .. عشقِ مادرانه ست .. یه وقت فکر نکنید من دارم میگم با محارم خودتون سکس داشته باشید!!!! آخه چرا حرف هام رو نمیفهمید؟ تا مجبور نشم اینقدر توضیح بدم؟)
....
ضمناً من اصلاً قصد نداشتم اینجا نظر بدم چون میدونستم چنین اتفاقی میافته (و شما حرف هام رو بد استنباط میکنید)
اما خواهش و اصرارِ چندتا از کتابناکی ها باعث شد بیام اینجا نظر بدم.
فکر کنم تا همینجا کافیه.
(الآن دارم گیتارِ آرمیک گوش میدم .. خیلی دلگیر و عم انگیزه.)
این ما هستیم که باید خودمون رو مقیّد احساس کنیم. و پای بند باشیم به تمامِ اون آمال و مقدساتی که به خاطرشون با یک انسانِ دیگه ازدواج کردیم. ازدواج از نظر من یعنی تا آینده هایِ نامعلوم با هم بودن و به هم اندیشیدن. طلاق برایِ من بی قیدی و آزادی از رابطهء ازدواج رو نمیاره!! چون ازدواج به نوعی دل ها رو به هم متصل میکنه. شاید بتونه با دور شدنِ دل ها از هم .. طلاق به نوعی یکجور جداییِ همه جانبه به حساب بیاد اما نباید به اون به دیدِ دشمنی نگاه کرد.

چی داری می گی؟
کجای کاری آقا ازدواج برای این جماعت کاری به دل ندارد که...
خوب .. به همین ساده گی .. ازدواج از نظرِ من یعنی پای بندی به اصول.به عشق.
و جدایی یعنی جداشدن از همسر و نه از عشق.عشق همون احساسِ جاودانه ایه که پاک نمیشه

خیلی راحت در مورد ازدواج صحبت می کنید
تا بحال چند بار ازدواج کرده اید؟
راستی فیلم به همین ساده گی رو از رضا میرکریمی ببینید
توی اون فیلم یه آخونده اول فیلم دقیقا همین حرف شما رو می زنه و می گه : به همین سادگی
و فیلم شروع می شه جایی که این کارگردان که از معدود کارگردانهای خوب ایرانی هستند عقاید شما و اون آخوند رو له می کنند.
دوستان حتما این فیلم را ببینید
من هر چه جلو می رم بیشتر به این نتیجه می رسم که شما هدف پلیدی در سر دارید
قانون برایِ نظم بخشیدن به کلِّ جامعه ست.خیلی از ما تعریفمون از ازدواج و وجدان و شرف و دروغ و ... متفاوته!! پس باید یه استاندارد باشه تا جامعه نابود نشه!
حالا به نظرِ من بهتره اون قانون هرچه بیشتر انسانی باشه تا عرفی و سنتی و شرعی و اخلاقی!!
قانونِ انسانی
انسانی
انسانی ...
********
والسلام
(الآن دارم لاکریموسایِ موزارت رو عشق میکنم .. حتماً پیدا کنید و گوش کنید. درسته که موزارت فراماسون بود!!! اما انسانِ بزرگ و شریفی بود. یه نمونه بود.)

هدفت از کل این نوشته همین پیپ کشیدن و موزارت گوش دادنت بود؟
من نه پیپ می کشم نه موزارت گوش می دم
می دونی من اصلا مثل تو نمی خوام خودمو باکلاس جلوه بدم
اما میدونم که وقتی میام اینجا حرف می زنم حرف دلمو می زنم
برای اینکه یه دختر خوشش بیاد حرف نمی زنم
من 2بار توی این سایت قاطی کردم
بار اول یه بچه بسیجی اومد ادعای کتابخوانی کرد
وبار دوم شمایی که دانش کم خود را دریای دانش می دانید.
انکحت از نکح می آید و نکح یعنی گاوی و یا شتری سوار شتر دیگری شدن و با او کار جنسی انجام دادن(سوراخ کردن )و آنگاه که ملا میگوید "انکحتک و زوجتک لموکلی" یعنی من چنین کاری را بوکالت موکلم انجام دادم زیرا واژه زوج نیز یعنی جفت شدن و آن کار را انجام دادن.

این آن کار را انجام دادن یعنی چی؟
بابا بنویس عمل دخول
عمل سکس
رابطه جنسی
مگه بچه ای که مینویسی آن کار؟
صیغه کردن در اسلام بر میگردد به اندیشه های محمد بن عبدلله. شناختی که وی نسبت به جامعه ی خود داشت واهدافی رو که در سر می پروراند.ایشون با این کار (رواج صیغه)امتیازاتی رو به مردانش میداد که هر چه بیشتر وبا آرامش خیال پس از پیروزی هایشان.به تجاوز زنان و دختران مردم شکست خورده بپردازند و مزدی باشد برای تلاش آنهاالبته بجز غنائم که این مورد به سبایا معروف است که الله مدینه آن را مجاز و آسمانی میشمارد.

این صیغه از زمان حضرت علی آمده نه از زمان پیامبر
لطفا اطلاعات غلط ندهید
زمانی که وی در کلام الله مجید میفرمایند اگر زنی از مردش نافرمانی کردمرد مجاز می باشد که زن را کتک بزند

در مورد این بحث شده لطفا در سایت بگردید و بیابید و از 2باره بحث های اینچنینی را باز نکنید
امام ععععلللللییییی میفرمایند:
هیچ چیز مانند صیغه شهوت را درمان نمیکند.
بعد میفرمایند که با هیچ زنی مشورت نکنید اگر چه خوبی شما در آن مشورت باشد ، زیرا زن در هنگام
پریود(دوره ی ماهیانه) شدن نمیتواند نماز بخواند و به همین دلیل ناقص العقل است.

در مورد این هم بحث شده و دوستان به این نتیجه رسیده اند تعدادی از سخنان نهج البلاغه جعل شده اند.
الآن که دارم پیپ میکشم

پیپ مال متفکران نیست مال تاریخ نویسان است
اگر می خواهید متفکر جلوه کنید سیگار بکشید.
ازدواج مبحثِ بزرگی ست.پس اول از س.ک.س شروع میکنم!!

اول این کلمه سکس را برای خود حل کنید
که نخواهید بنویسید س . ک. س
برای ارضای خود هم باید تا مدتی (به وقتش) شکیبا باشیم.

پس لطفا خود را طرفدار آزادی جنسی ندانید
شما نمیتوانید با همجنس یا غیرهمجنس!! خود س.ک.س داشته باشید بی آنکه حسِ شما تغییر کند! در غیر اینصورت شما EQ مناسبی ندارید!! شما مانند یک کالا به خود نگاه کرده اید!!

هنوز برای ارائه نظریه خیلی جوانید
لطفا مطالعه کنید
و نظرات خود را قالب نکنید که ظلم بزرگی به دوستان می کنید
و در بحث هدف گرا نباشید (این قسمت فقط منظورم را خود شما می گیرید چون می دانید دارم چه هدفی را می گویم)
احساس و رابطهء احساسی دارایِ مراتب ست.
از خواستن (اِشک) شروع شده و به عشق خاتمه میابد

لطفا کتاب حس و رابطه از دکتر دیوید پالم را مطالعه کنید
اچون اینها را گویا از خودتان در آورده اید
مثلِ گوش کردن به یک موسیقی!

1.به موسیقی گوش میدن...
2. شما به نظر می رسه تا به حال سکس نداشتی که اینطوری راجع به سکس نظر میدی (دوستانی که تا به حال سکس داشتن که متاسفانه تعدادشون خیلی کمه بگن که ایشون دارن اشتباه می کنند)
دوستی از نظرِ من خوبه.اما در دوستی ما حد و مرز داریم! شاید هم به س.ک.س برسه اما اگه کار به ازدواج برسه این یعنی ما عاشقِ هم هستیم.

همینطور که جلو می رم بیشتر شک می کنم که شما اصلا نمی دانید سکس چیست
و بیشتر به این نتیجه می رسم برای یک هدف دارید بحث می کنید.
در مملکتی که انسان چون درس جغرافیا همانند نقشه فرض شود و به جای قسمت های بالایی،اصلی و کلیدی نقشه(مغز ،فکر و روح)،به قسمت های پایین نقشه بیشتر بپردازند و تنها مجلس قانونی این مملکت به جای حل مشکلات کلیدی، دائم قانون و تبصره برای طبیعت انسان بیرون می دهد و آن را به انحراف در باب مسائلی چون ازدواج موقت و ...می کشاند،باید دغدغه چنین مسائلی را میان مردم انتظار داشت.
جناب شاهپور بختیار بختیار در جوانی بر علیه نازی ها در نیروی مقاومت جنگیده بود این حدیث را هم مثل دها حدیث دیگر سلطنت طلبها جعل کردند

ما داریم درباره‌ی بختیار بحث می‌کنیم ؟؟؟؟؟؟!!!!!!
بحث را عوض نکن (!)
در مورد حق مالکیت هم بله من روی زنم حق مالکیت دارم اینقدر که اون روی من حق مالکیت داره این حق مالکیت هم مثل وسایل خونه نیست ام افکار شما همیشه مطالب را به این شکل می بینه.جناب sadist اون علامت زشت لوسیفر را بردارید.

بله دیگر آدمی که در سن "21 سال و 9 ماه و 3 هفته و 6 روز" زن داشته باشد...آره دیگه....
الآن که دارم پیپ میکشم و از سرما به خودم میپیچم!! (البته او دومی رو اغراق کردم ;-)) به این فکر کردم که از کجا شروع کنم.
مسلّماً از نویسندهء کتاب!!
کتاب به مجموعهء حرف هایِ مکتوب میگن! پس حالا که کتاب بهترین دوست یا بدترین دشمنِ ماست!!! اگه گویندهء اون حرف ها یا بهتر بگم .. اگه نویسنده رو بشناسی .. معنیِ کتاب رو راحت تر درک میکنی!
این لینکِ ویکیپدیایِ پارسی (برایِ همه که برن و بخونن)
علی‌اکبر هاشمی بَهرمانی
فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه‌بی‌بی صفریان است. میرزاعلی (پدرش) مردی با اندکی تحصیلات حوزوی و از باغداران پسته بهرمان از توابع رفسنجان بوده است.او در کنار ۸ فرزند دیگر بزرگ شد.
در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی (بانویش) و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است ازدواج نمود. ثمره این ازدواج ۵ فرزند است. دو دختر او با دو پسر حسن لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت،ازدواج کردند.

تحصیلات :
هاشمی در۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانه‌ای در نوق آغاز نمود. در ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتیدش در حوزه علمیه قم آیت‌الله بروجردی، روح‌الله خمینی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، آیت‌الله حائری یزدی، شهاب‌الدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی و آیت‌الله منتظری بوده‌اند.با حضور در جلسات کلاس روح‌الله خمینی به تدریج با افکار او در رابطه با حکومت اسلامی آشنا می‌شود و به زودی یکی از یاران وفادار و تأثیرگذار خمینی در فعالیت‌های انقلابی‌اش می‌گردد.

خوب تا همین جا برایِ نتیجه گیریم کافی ست.
نتیجه آنکه من به آقایِ رفسنجانی به عنوانِ یک فقیه و مدرسِ حوزوی اعتماد میکنم که هرچه میگوید از شرعِ مقدس ست.
ایشان در این زمینه .. نویسنده ای قابلِ اعتماد و قابلِ استناد ست. (این را برایِ مخالفانِ رفسنجانی آوردم)
بحث را با ازدواج ادامه میدهم :
(اینجا دارم نظراتِ خودم را مینویسم)
ازدواج مبحثِ بزرگی ست.پس اول از س.ک.س شروع میکنم!! به نظرم ما آدما لزوماً باید به نیازهایمان پاسخ بدهیم.اما هر نیازی .. زمان و مکانِ خودش را میطلبد. ما که نمیتوانیم وسطِ مترو!! این کار را انجام دهیم و دلیل بیاوریم که : آقا ما نیاز داشتیم!! :))
خوب به همان دلیل هم شرایط زمانی و مکانی ایجاب میکند که ما برایِ ارضایِ این نیاز صبور باشیم و به موقع و به بهترین وجه آن را پاسخ دهیم.
من به آزادی در س.ک.س اعتقاد دارم اما نه آزادیِ بدونِ شرط!! شرطِ این آزادی احساس ست!
ما نمیتوانیم به خودمان مانندِ یک کالایِ جنسی نگاه کنیم و به هرکسی که از ما درخواستی دارد لَـبَـیـک بگوییم!!
همانطور که کودک را تا شش سالگی صبر کرده و بعد برایِ ارضایِ نیاز به دانستن! به مدرسه میفرستیمش.
برای ارضای خود هم باید تا مدتی (به وقتش) شکیبا باشیم.
چرا؟
نیاز شد که احساس را طبقه بندی کنیم!!
احساس و رابطهء احساسی دارایِ مراتب ست.
از خواستن (اِشک) شروع شده و به عشق خاتمه میابد.عشقِ مادرانه بالاترین نوعِ احساس ست.
خواستنِ معمولی فقط یک نیازِ عادی ست و با در اختیار گرفتن .. پایان میپذیرد.
اما س.ک.س رنگ و بویِ دیگری به خواستن میدهد .. دل ها را به هم نزدیک میکند!
شما نمیتوانید با همجنس یا غیرهمجنس!! خود س.ک.س داشته باشید بی آنکه حسِ شما تغییر کند! در غیر اینصورت شما EQ مناسبی ندارید!! شما مانند یک کالا به خود نگاه کرده اید!!
پس باید در س.ک.س جانبِ احتیاط را رعایت کنیم.بدانیم با چه کسی و چرا؟ این کار را میکنیم.مثلِ گوش کردن به یک موسیقی! باید بدانیم چرا و چه زمانی به یک موسیقیِ دوست داشتنی گوش کنیم.
جناب شاهپور بختیار بختیار در جوانی بر علیه نازی ها در نیروی مقاومت جنگیده بود این حدیث را هم مثل دها حدیث دیگر سلطنت طلبها جعل کردند طبیعی هست که نئونازی ها خم پخشش بکنند.
در مورد حق مالکیت هم بله من روی زنم حق مالکیت دارم اینقدر که اون روی من حق مالکیت داره این حق مالکیت هم مثل وسایل خونه نیست ام افکار شما همیشه مطالب را به این شکل می بینه.جناب sadist اون علامت زشت لوسیفر را بردارید.
انکحت از نکح می آید و نکح یعنی گاوی و یا شتری سوار شتر دیگری شدن و با او کار جنسی انجام دادن

البته واژهء فحل دادن هم عربی ست.
و برایِ گشنیدن!! به کار میرود. یعنی دوتا حیوون رو اصلاح نژاد میکنند.
همگی به خوبی میدانید که هنرِ حلِّ مسئله! در چگونگیِ طرح و توجیهِ تعاریف نهفته شده!! اصلاً شاید بتوان گفت تعریف کردن خود یک هنرست!
حالا نظرِ شما رو به چند تعریف که از دیدگاهِ خودم مطرح شده اند .. جلب میکنم :
- نخستین مسئله - قـــانــون :
راستش رو بخواید قنون تا به حال یک بازیچه بوده برایِ سیاست! اما اگر به ماهیّتِ قانون، فراتر از سیاسی نگری نگاه کنیم خواهیم دید که قانون صرفاً برایِ حکومت کردن پدید نیامده.قانون یک پدیده ست.چیزی مثلِ یک استاندارد.مثالی میآورم :
فرض کنید ما آدم ها میخواستیم به نقاطِ مختلف مسافرت کنیم.ما جاده را ابداع کردیم تا به رفت و آمدها سرعت بدهیم.ماشین ها را نیز به همین منظور اختراع کردیم.اما گاهی میبینیم که عبور و مرور در همین جاده ها و مسافرت با همین ماشین ها به جایِ سهولتِ جابه جایی!! کارِ ما را بدتر سخت میکنند.قانون هم همینطور ست.
ما قانون را ابداع کردیم تا یک روشِ پسندیدهء جمعی باشد،یک استاندارد تا همه مانندِ آن رفتار کنند.اما ما انسان ها چارچوبِ مشخّصی برایِ رفتارکردن نداریم.رفتارهایِ ما وابسته به زمان و مکان هستند.ما قدرتِ انتخاب داریم تا بهترین موقعیّت ها را بپذیریم! پس گاه میشود قانون را نادیده گرفت و یا حتّی زیرِ پا گزاشت.
حالا اگر ما آدم ها با یک مشورتِ جمعی (دموکراسی) بیاییم و قانون ها را خلق کنیم، در مواقعِ لزوم میتوانیم آن ها را قلب و تغییر دهیم و یا منسوخ کنیم.
مشکل اینجاست که گاه قوانین را دولت ها و یا شریعتِ مقدّس اختراع میکند که در هردو حالت، مردم در تدوینِ آن ها نقشی ندارند.پس سخت ست اگر از مردم خواسته شود (یا بدان ها تحمیل شود!!) که قانون را پیروی کنند.این مسئله هنگامی بحرانی تر میشود که قانونِ وضع شده با هنجارهایِ جامعه نیز ناخوانایی داشته باشد. (مثلِ مسئلهء متعه و صیغهء موقّت)
- دودیگر نکته - عُـــرفـــ :
عُرف آن چیزی ست که مردم از دیرباز برطبق آن رفتار کرده اند.عرف در حقیقت اخلاقِ جمعی ست.ممکن ست قانونِ حکومتی و یا شرعِ مقدس در یک بازهء زمانی،اثری موقتی یا مزمن بر عرف بگزارد.اما عرف معمولاً سخت تر از آن ست که با یک تنشِ ناگهانی تغییرِ آنچنانی کند.به همین خاطر ست که مثلاً : رضاشاه با اعمالِ زور نتوانست زنانِ ایرانی را از پوشیدنِ چادره منصرف کند! عرف بسیار محکم و پیچیده ست.
(این نگاهِ جنسیتی که در جامعهء ما نسبت به زن و مرد وجود دارد! هم بخشی از عرف ست. مثلاً :
اگر دختری موردِ تجاوز قرار گیرد.
اولین نگاهِ منتقدانه به سویِ زنان افکنده میشود نه مردان!!!!! عرف یعنی این ...)
من نظرم اینه که باید نسبت به عرف کمی اغماض و انعطاف پیشه کرد.
مثلاً : من با اینکه دوست دارم همسرم هر جور که راحته لباس بپوشه اما دوست ندارم وقتی با لباسِ نامناسب (از دیدگاهِ عرف) واردِ مناظرِ عمومی میشه موردِ سرزنش قرار بگیره! اگر این اتفاق بیافته من به مردم حق میدم نه به همسرم!!! چون او با نگاهِ عرفی آشنایی داشته و با این حرکت قصد داشته به نوعی هنجارشکنی انجام بده و من این کار رو نمی پسندم.
- نکتهء سوم - مذهب یا شرعِ مقدس :
شرعِ مقدس در حقیقت همان قانونی ست که اینبار نه از سویِ مردم .. بلکه از سویِ فقها با ادعایِ اینکه از سویِ خدا نازل شده!! مطرح میشود.
شرع به نوعی یک قانون ست که نمیتوان با آسانی آن را منسوخ کرد.چیزی که مانندِ عرف دارایِ ریشه هایِ تنومند در اعتقاداتِ مردم ست.در صورتی که با آن مخالفت کنید نه از سویِ دولت و فقها .. بلکه از سویِ خودِ مردم!!!! از جامعه طرد میشوید و یا شاید موردِ تنبیهِ شدید قراربگیرید.
- چهار اما نه آخرین نکته!! - سنّت ها و املیسم : سنّت ها مجموعهء همان شرع و عرف هستند.در حقیقت یک نگاهِ متناسب به پدیده هایِ عرف و شرع!!
به گونه ای که نه سیخ بسوزد و نه کباب!!
سنتی ها معمولاً از آدم های مذهبی (شرع) و یا مردمِ عامه (عرف) .. عاقلانه تر به محیط شان نگاه میکنند. اما تصمیمات شان همواره بر طبقِ تابو ها و مقدسات ست.
ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک