دشمن ملت
نویسنده:
هنریک ایبسن
مترجم:
محمدعلی جمال زاده
امتیاز دهید
پرده اول:
شب در منزل دکتر. اطاقی است با اثاثه ساده ولی بسیار تمیز و مرتب. در طرف دست راست دری است که از آنجا با طاق کار دکتر وارد می شوند. در عقب آن در دیگری است رو به راهرو. در طرف چپ روبروی در دالان دری است رو به اطاقهای خواب جلو آن در بخاری دیده می شود و در بالای آن آئینه ای قرار گرفته است. در مقابل دری است و در عقب آن اطاق پذیرائی (سالون) دیده می شود. روی میز چراغ نفتی با حباب (آباژور) قرار گرفته است. شام نیز روی میز است. در اطاق ناهارخوری بیلینگ پشت میز غذا نشسته و دستمال سفره را بزیر گلو بسته است.
بانو اشتو کمان بشقاب کباب گوشت گاو در دست بمیهمان خود غذا می دهد. میهمانهای دیگر شام خورده اند و از دور میز دور شده اند و دستمالهای سفره آنها درهم و برهم بروی میز افتاده است.
بانو اشتو کمان - بله دیگر تقصیر خودتان است، آقای بیلینگ هر کس خواب است حصه اش بآب است. می خواستید یک ساعت دیرتر نیائید تا مجبور نباشید خوراک سرد بخورید.
ییلینگ - (در حال خوردن) خیلی تعریف دارد؟ از سرما زیادتر است.
بانو اشتو کمان - شما خودتان خوب میدانید که دکتر در همه کارهایش وقت شناس است و باین مساله خیلی اهمیت میدهد.
ییلینگ - من هیچ اهمیتی نمی دهم و وقتی تنها باشم، غذا بمن بهتر می چسبد و با اشتهای بیشتری میخورم. بانو اشتو کمان - پس چه بهتر. بشرطی که زیاد سرد نشده باشد. گمان میکنم آقای هاوستاد هم آمده اند...
بیشتر
شب در منزل دکتر. اطاقی است با اثاثه ساده ولی بسیار تمیز و مرتب. در طرف دست راست دری است که از آنجا با طاق کار دکتر وارد می شوند. در عقب آن در دیگری است رو به راهرو. در طرف چپ روبروی در دالان دری است رو به اطاقهای خواب جلو آن در بخاری دیده می شود و در بالای آن آئینه ای قرار گرفته است. در مقابل دری است و در عقب آن اطاق پذیرائی (سالون) دیده می شود. روی میز چراغ نفتی با حباب (آباژور) قرار گرفته است. شام نیز روی میز است. در اطاق ناهارخوری بیلینگ پشت میز غذا نشسته و دستمال سفره را بزیر گلو بسته است.
بانو اشتو کمان بشقاب کباب گوشت گاو در دست بمیهمان خود غذا می دهد. میهمانهای دیگر شام خورده اند و از دور میز دور شده اند و دستمالهای سفره آنها درهم و برهم بروی میز افتاده است.
بانو اشتو کمان - بله دیگر تقصیر خودتان است، آقای بیلینگ هر کس خواب است حصه اش بآب است. می خواستید یک ساعت دیرتر نیائید تا مجبور نباشید خوراک سرد بخورید.
ییلینگ - (در حال خوردن) خیلی تعریف دارد؟ از سرما زیادتر است.
بانو اشتو کمان - شما خودتان خوب میدانید که دکتر در همه کارهایش وقت شناس است و باین مساله خیلی اهمیت میدهد.
ییلینگ - من هیچ اهمیتی نمی دهم و وقتی تنها باشم، غذا بمن بهتر می چسبد و با اشتهای بیشتری میخورم. بانو اشتو کمان - پس چه بهتر. بشرطی که زیاد سرد نشده باشد. گمان میکنم آقای هاوستاد هم آمده اند...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1403/05/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دشمن ملت