ناقوس ها
نویسنده:
چارلز دیکنز
امتیاز دهید
در ماه ژوئن سال ۱۸۴۴ میلادی، یعنی شش ماه پس از انتشار کتاب «سرود کریسمس»، دیکنز این کتاب را در خانه ییلاقیاش در شهر جنوا ایتالیا نوشت. دیکنز میخواست به دور از خیابانهای شلوغ لندن به جایی برود که الهام بخش داستان جدیدش باشد. در این ایام دیکنز برای دوستش جان فورستر، نامهای مینویسد و اظهار دلتنگی از وطنش میکند. فورستر نیز در جواب نامه صدای ناقوسهای یک کلیسای نزدیک خانه دیکنز را به یاد او میآورد و همین کلمه باعث خلق این اثر میشود. دیکنز در نامه دیگری اینگونه مینویسد: «در اینجا صدای ناقوسهای دیگری را در نیمههای شب میشنوم.»
از متن کتاب:
بعقیده من کمتر کسی میتواند شبی را در کلیسا بگذراند. شاید خوانندگان عزیز توجه کرده باشند که نویسنده هر چه زودتر منظور خود را با خواننده در میان نهد نوشته هایش مطلوب تر خواهد بود، اعم از اینکه خواننده کودکی خردسال و یا جوانی بی تجربه و یا پیری جهایدنده باشد. آری کمتر کسی مایل است اوقات شب را در کلیسا بسر برد مگر در ساعت وعظ و خطابه، در میان مردم، آنهم در هوای مطبوع و روشن. البته در صورتیکه روز روشن را در کلیسا بگذراند چندان تعجب ندارد، ولی بحث ما مربوط به شب یعنی هنگامی است که ظلمت فضا را فرا گرفته باشد. با وجود این من حاضر بانجام دادن اینکار هستم و با کمال جرات می توانم یک شب سرد و تاریک زمستان را در صحن کلیسای کهنه ای پشت درهای بسته آن به تنهایی بسر برم.
در چنین موقعی و در چنین بنائی باد شبانه بسیار وحشت انگیز است و بهنگام ورود و خروج با دست ناپیدای خود بدرو پنجره می کوبد و ناله کنان در جستجوی شکاف و رخنه ای است که از آن واردو یا از آن خارج شود ولی همینکه وارد شد مثل کسی که در پی گمشده ایست و آنرا نمی یابد بی تابی می کند و زوزه میکشد تا خارج شود...
از متن کتاب:
بعقیده من کمتر کسی میتواند شبی را در کلیسا بگذراند. شاید خوانندگان عزیز توجه کرده باشند که نویسنده هر چه زودتر منظور خود را با خواننده در میان نهد نوشته هایش مطلوب تر خواهد بود، اعم از اینکه خواننده کودکی خردسال و یا جوانی بی تجربه و یا پیری جهایدنده باشد. آری کمتر کسی مایل است اوقات شب را در کلیسا بسر برد مگر در ساعت وعظ و خطابه، در میان مردم، آنهم در هوای مطبوع و روشن. البته در صورتیکه روز روشن را در کلیسا بگذراند چندان تعجب ندارد، ولی بحث ما مربوط به شب یعنی هنگامی است که ظلمت فضا را فرا گرفته باشد. با وجود این من حاضر بانجام دادن اینکار هستم و با کمال جرات می توانم یک شب سرد و تاریک زمستان را در صحن کلیسای کهنه ای پشت درهای بسته آن به تنهایی بسر برم.
در چنین موقعی و در چنین بنائی باد شبانه بسیار وحشت انگیز است و بهنگام ورود و خروج با دست ناپیدای خود بدرو پنجره می کوبد و ناله کنان در جستجوی شکاف و رخنه ای است که از آن واردو یا از آن خارج شود ولی همینکه وارد شد مثل کسی که در پی گمشده ایست و آنرا نمی یابد بی تابی می کند و زوزه میکشد تا خارج شود...
آپلود شده توسط:
محراب
1403/03/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ناقوس ها