روح آسمانی
نویسنده:
عبدالله میثمی
امتیاز دهید
بازنویس متن: مجید حسینزاده
خاطراتی از شهید حجهالاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله میثمی
از متن کتاب:
در شب بیست و یکم ماه رمضان، شب نزول فرشتگان به عالم خاک، در بیمارستانی در شهر اصفهان کودکی زاده شد؛ از خانواده ای که پدر و مادر هر دو متدین و پایبند به اسلام بودند و پدربزرگ روحانیی بود که حتی در دوران استبداد رضاشاهی نیز عمامه از سر برنداشته بود. برای نوزاد باید نامی انتخاب می شد. پدر و پدربزرگ هر کدام نامی را در نظر گرفته بودند و هیچ کدام از نظر خود دست بر نمی داشتند حکمیت به قرآن بردند و قرآن این گونه پاسخ داد: «انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیاً». پس نوزاد را عبد الله بنده خدا نامیدند.
در دامان پرمهر مادر و آغوش گرم پدر پرورش یافت. شیر نخورد مگر با ذکر بسم الله مادر و نخفت مگر با آوای زیارت
عاشورای پدر. این گونه بود که خود نیز از عاشوراییان شد. به دبستان رفت و در کنار دروس دبستانی، خواندن قرآن را نیز آموخت جانش ذره ذره از چشمه نامتناهی قرآن نوشید و لبریز شد.
دوران دبستان به پایان رسید و او وارد عرصه کار و کوشش شد. روزها در مغازه کوچک پدر به کار مشغول شد و شبها را به درس خواندن اختصاص داد. به نوجوانی رسید. آموخته های مذهبیش که با جان آمیخته شده بود میدان عمل میخواست. پس به یاری پدر، هیاتی تاسیس کرد با نام مقدس حضرت رقیه (س). در هیات عزاداری می کردند، در کنار آن قرائت قرآن را به همسالان خویش آموزش می داد و اندک اندک آنان را با روح واقعی تعالیم اسلام آشنا می کرد...
بیشتر
خاطراتی از شهید حجهالاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله میثمی
از متن کتاب:
در شب بیست و یکم ماه رمضان، شب نزول فرشتگان به عالم خاک، در بیمارستانی در شهر اصفهان کودکی زاده شد؛ از خانواده ای که پدر و مادر هر دو متدین و پایبند به اسلام بودند و پدربزرگ روحانیی بود که حتی در دوران استبداد رضاشاهی نیز عمامه از سر برنداشته بود. برای نوزاد باید نامی انتخاب می شد. پدر و پدربزرگ هر کدام نامی را در نظر گرفته بودند و هیچ کدام از نظر خود دست بر نمی داشتند حکمیت به قرآن بردند و قرآن این گونه پاسخ داد: «انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیاً». پس نوزاد را عبد الله بنده خدا نامیدند.
در دامان پرمهر مادر و آغوش گرم پدر پرورش یافت. شیر نخورد مگر با ذکر بسم الله مادر و نخفت مگر با آوای زیارت
عاشورای پدر. این گونه بود که خود نیز از عاشوراییان شد. به دبستان رفت و در کنار دروس دبستانی، خواندن قرآن را نیز آموخت جانش ذره ذره از چشمه نامتناهی قرآن نوشید و لبریز شد.
دوران دبستان به پایان رسید و او وارد عرصه کار و کوشش شد. روزها در مغازه کوچک پدر به کار مشغول شد و شبها را به درس خواندن اختصاص داد. به نوجوانی رسید. آموخته های مذهبیش که با جان آمیخته شده بود میدان عمل میخواست. پس به یاری پدر، هیاتی تاسیس کرد با نام مقدس حضرت رقیه (س). در هیات عزاداری می کردند، در کنار آن قرائت قرآن را به همسالان خویش آموزش می داد و اندک اندک آنان را با روح واقعی تعالیم اسلام آشنا می کرد...
آپلود شده توسط:
شیعه زاده
1403/02/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی روح آسمانی
Cisco Packet Tracer Full Version