آنابلا
نویسنده:
الیزابت تیلور
مترجم:
شیوا رویگریان
امتیاز دهید
از مقدمه کتاب:
خانم تیلور در این اثر با چیره دستی و نکته سنجی، به بازسازی زندگی یک خانواده انگلیسی همت می کند و واقعیت عریان طینت شان را به تصویر می کشد. آنان به گونه ای اسیر بیهودگی زندگی خویشند، چرا که روابطشان را بر مبنای فریب یکدیگر بنیان نهاده اند؛ به همین خاطر از خود و زندگی به ستوه آمده اند. گریزگاهی می جویند تا خویشتن را از رنج همجواری یکدیگر برهانند.
نویسنده باشناختی واقع بینانه و نگاهی طنزآمیز به یک خانواده شکم سیر انگلیسی که می تواند نشانه چنین طبقه ای قلمداد شود، نظر می دوزد و به توصیف شخصیتهایی می پردازد که هر یک اسیر پنجه تنهایی خویشند. آدمهای رو به زوالی که از درون پوسیده اند و روزنی به دیواره تاریکخانه زندگیشان نیست تا نوری از آن بتابد. در دلمردگی غوطه میخورند و از شناخت همدیگر عاجزند و آنچه بر روابطشان سایه گسترده، بیگانگی مطالق است. تنها دختر خانواده، با توسل به آیین خدایی راه گریزی میجوید و هموست که در این وانفساء کامیاب ترین فرد خانواده می شود. او هدیه گرانقدری به دست می آورد، از کشیشی که برایش سخت عزیز است... و جان کلام پیام نویسنده در شعری نهفته است که شوهر از دست رفته زن داستان بر پیشانی یک کتاب - به رسم یادگار - نوشته است:
هیچکس را یارای ستم ورزی
با ما نیست
جز یکی از ما دو نفره.
بیشتر
خانم تیلور در این اثر با چیره دستی و نکته سنجی، به بازسازی زندگی یک خانواده انگلیسی همت می کند و واقعیت عریان طینت شان را به تصویر می کشد. آنان به گونه ای اسیر بیهودگی زندگی خویشند، چرا که روابطشان را بر مبنای فریب یکدیگر بنیان نهاده اند؛ به همین خاطر از خود و زندگی به ستوه آمده اند. گریزگاهی می جویند تا خویشتن را از رنج همجواری یکدیگر برهانند.
نویسنده باشناختی واقع بینانه و نگاهی طنزآمیز به یک خانواده شکم سیر انگلیسی که می تواند نشانه چنین طبقه ای قلمداد شود، نظر می دوزد و به توصیف شخصیتهایی می پردازد که هر یک اسیر پنجه تنهایی خویشند. آدمهای رو به زوالی که از درون پوسیده اند و روزنی به دیواره تاریکخانه زندگیشان نیست تا نوری از آن بتابد. در دلمردگی غوطه میخورند و از شناخت همدیگر عاجزند و آنچه بر روابطشان سایه گسترده، بیگانگی مطالق است. تنها دختر خانواده، با توسل به آیین خدایی راه گریزی میجوید و هموست که در این وانفساء کامیاب ترین فرد خانواده می شود. او هدیه گرانقدری به دست می آورد، از کشیشی که برایش سخت عزیز است... و جان کلام پیام نویسنده در شعری نهفته است که شوهر از دست رفته زن داستان بر پیشانی یک کتاب - به رسم یادگار - نوشته است:
هیچکس را یارای ستم ورزی
با ما نیست
جز یکی از ما دو نفره.
آپلود شده توسط:
محراب
1402/11/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آنابلا