در سرزمین خوشبختی: فیلمنامه
نویسنده:
علی اصغر عسگریان
امتیاز دهید
قسمت اول، سکانس اول: مزرعه ای در حاشیه کویر - نیمروز - خارجی.
در چشم اندازی باز و هموار - دشت خشکی که در دوردست هایش روستایی است کویری، که در پس سرابی انبوه و مواج، به چشم می آید. پاییز است و فصل برداشت محصول و خرمنکوبی.
در متن دشت و در مزرعه ای کوچک و آفتاب سوخته، مرد کویری سیه چرده میانسالی، نشسته بر خرمنکوب و با کسالت و رخوت، به خرمنکوبی مشغول است. کنارتر گورستانی است کوچک، با سنگهایی نشانده بر گورها. هوا گرم است و آفتاب تندی می تابد.
گاه باد گذرنده ای - و انبوه غبار خاک و ساقه های پراکنده گندم که در هوا به هم می پیچند.
مرد برآشفته از آفتاب - عرق کرده و متورم - خسته بر گرده گاو می کوبد و با فریاد بی رمقی که به ناله می ماند - به فرزند جوانش که دورتر با چنگ بلندی، گندمهای کوبیده شده را باد میدهد - می فهماند که گندمها را پراکنده نکند.
خرمنکوبی ادامه دارد که دفعتا مرد با کوفتگی و درد از خرمنکوب به زیر می افتد.
نوجوان رو به سایبان کنار مزرعه میدود - کوزه ای آب می آورد - و آب بر سر و روی او می ریزد...
بیشتر
در چشم اندازی باز و هموار - دشت خشکی که در دوردست هایش روستایی است کویری، که در پس سرابی انبوه و مواج، به چشم می آید. پاییز است و فصل برداشت محصول و خرمنکوبی.
در متن دشت و در مزرعه ای کوچک و آفتاب سوخته، مرد کویری سیه چرده میانسالی، نشسته بر خرمنکوب و با کسالت و رخوت، به خرمنکوبی مشغول است. کنارتر گورستانی است کوچک، با سنگهایی نشانده بر گورها. هوا گرم است و آفتاب تندی می تابد.
گاه باد گذرنده ای - و انبوه غبار خاک و ساقه های پراکنده گندم که در هوا به هم می پیچند.
مرد برآشفته از آفتاب - عرق کرده و متورم - خسته بر گرده گاو می کوبد و با فریاد بی رمقی که به ناله می ماند - به فرزند جوانش که دورتر با چنگ بلندی، گندمهای کوبیده شده را باد میدهد - می فهماند که گندمها را پراکنده نکند.
خرمنکوبی ادامه دارد که دفعتا مرد با کوفتگی و درد از خرمنکوب به زیر می افتد.
نوجوان رو به سایبان کنار مزرعه میدود - کوزه ای آب می آورد - و آب بر سر و روی او می ریزد...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1403/04/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در سرزمین خوشبختی: فیلمنامه