عادل ها: نمایشنامه در ۵ پرده
نویسنده:
آلبر کامو
مترجم:
محمدعلی سپانلو
امتیاز دهید
این کتاب با عنوان "راستان" و "صالحان" نیز منتشر شده است.
یادداشت آلبر کامو:
اقبالی که به نمایشنامه عادلها شد، بیش از شهربندان بود، این اثر به خوبی پذیرفته شد. گاهی ستایش، همچون سرزنش، از ناتوانی ادراک مایه می گیرد، در مجملات زیر چند نکته را لازم است روشن سازم:
۱- حوادت بر شمرده شده در عادلها، تاریخی اند. و حتی آن گفت و گوی پر شگفت بهن گراندوش و کشنده شوهرش، در گذشته روی داده است، از اینجاست که خواننده می تواند داوری کند که بخاطر مسموع افتادن آنچه که رویداد حقیقی گذشته است، تا چه پایه گشادگی به خرج داده ام.
۲- شکل نمایشنامه خواننده را نباید گمراه سازد. در این اثر بر آن بوده ام که با نشانه های نمایشی گذشتگان، یک هیجان صحنه ای را که بر بنیاد فاجعه ای استوار است، پدید آورم. آن تضاد و مخالفت آمیز نقش بازان است با یکدیگر، حال آنکه خردی همگن و نیرویی همسان دارند. لیکن این اشتباه است اگر بتصور آید - به لحاظ سفارشی که هم اکنون بازگو کردم - همه چیز در این اثر متعادل است و در غایت جز بر هیچ، توصیه ای نکرده ام ...
ستایش من به تمام و کمال بر دو تن از نقش بازان خویش ، «دورا» و «کالایف» نثار میگردد. قصد منحصر من این بود که بنمایم عمل نیز حدودی دارد. عمل نیکو و فضیلت عدالت وجود ندارد، و آنچه هست آن باز شناس این اعمال است که چون از حد بگذرد و آنسوی تحدید گام نهد، در فرجام پذیرای نابودی خواهد گردید.
جهان موجود کنونی بدان سبب شایسته نفرین است که معمارانش آن کساند که لاف میزنند و برخود می بالند که حق دارند از ارزشها گام فراتر نهند و حد را بشکنند و به هلاکت دیگران دست یازند. سهل است، پیروز می شوند و خود نابود نمی گردند. اینست که در سراسر کره خاکی امروز، کشندگان تمامی عدالت، خود را مرهون غیبت آن دادگری حدشناس میدانند.
بیشتر
یادداشت آلبر کامو:
اقبالی که به نمایشنامه عادلها شد، بیش از شهربندان بود، این اثر به خوبی پذیرفته شد. گاهی ستایش، همچون سرزنش، از ناتوانی ادراک مایه می گیرد، در مجملات زیر چند نکته را لازم است روشن سازم:
۱- حوادت بر شمرده شده در عادلها، تاریخی اند. و حتی آن گفت و گوی پر شگفت بهن گراندوش و کشنده شوهرش، در گذشته روی داده است، از اینجاست که خواننده می تواند داوری کند که بخاطر مسموع افتادن آنچه که رویداد حقیقی گذشته است، تا چه پایه گشادگی به خرج داده ام.
۲- شکل نمایشنامه خواننده را نباید گمراه سازد. در این اثر بر آن بوده ام که با نشانه های نمایشی گذشتگان، یک هیجان صحنه ای را که بر بنیاد فاجعه ای استوار است، پدید آورم. آن تضاد و مخالفت آمیز نقش بازان است با یکدیگر، حال آنکه خردی همگن و نیرویی همسان دارند. لیکن این اشتباه است اگر بتصور آید - به لحاظ سفارشی که هم اکنون بازگو کردم - همه چیز در این اثر متعادل است و در غایت جز بر هیچ، توصیه ای نکرده ام ...
ستایش من به تمام و کمال بر دو تن از نقش بازان خویش ، «دورا» و «کالایف» نثار میگردد. قصد منحصر من این بود که بنمایم عمل نیز حدودی دارد. عمل نیکو و فضیلت عدالت وجود ندارد، و آنچه هست آن باز شناس این اعمال است که چون از حد بگذرد و آنسوی تحدید گام نهد، در فرجام پذیرای نابودی خواهد گردید.
جهان موجود کنونی بدان سبب شایسته نفرین است که معمارانش آن کساند که لاف میزنند و برخود می بالند که حق دارند از ارزشها گام فراتر نهند و حد را بشکنند و به هلاکت دیگران دست یازند. سهل است، پیروز می شوند و خود نابود نمی گردند. اینست که در سراسر کره خاکی امروز، کشندگان تمامی عدالت، خود را مرهون غیبت آن دادگری حدشناس میدانند.
آپلود شده توسط:
کته کتاب
1402/11/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عادل ها: نمایشنامه در ۵ پرده