شریعتی و ساواک
نویسنده:
رضا علیجانی
درباره:
علی شریعتی
امتیاز دهید
مروری تحلیلی بر سه جلد اسناد ساواک درباره دکتر شریعتی
از مقدمه:
کتاب حاضر دارای چهار بخش است در بخش اول نقطه عزیمت های اولیه خود برای بررسی اسناد را مطرح کرده ایم. در این بخش پس از ذکر نکاتی مقدماتی پنج الگو برای تحلیل مجموعه اسناد درباره شریعتی را مطرح کرده ایم. ماموریت وحدت یا همکاری استراتژیک، برخورد از موضع ضعف، توبه تاکتیکی و برخورد بر اساس یک سناریو.
آن گاه در بخش دوم کتاب به مرور تحلیلی سه جلد اسناد منتشره پرداخته ایم. در این بخش با برخوردی روایی سعی شده است نکات مهم و برجسته تمامی اسناد منتشره در این مجموعه سه جلدی (که مجموعاً نزدیک به ۸۵۰ سند میباشد) بازگویی و به اجمال تحلیل محتوا گردد. از آنجا که حجیم و مفصل بودن مجموعه سه جلدی اسناد، مطالعه آن را برای خوانندگان و مخاطبانش سخت و وقت گیر میکند-، مرور تشریحی - تحلیلی که در بخش دوم این کتاب روی اسناد صورت گرفته_، کار علاقه مندان به ویژه آنها که وقت کمتری برای مطالعه مجموعه هزار و پانصد صفحه ای سه جلد اسناد منتشره دارند را تا حد زیادی تسهیل می نماید. هر چند مراجعه مستقیم به مجموعه سه جلدی اسناد امکان تامل و تحلیل بیشتری را برای مخاطبان به ارمغان می آورد. اما این بخش از کتاب به علت حجم کافی تشریحی آن، که در واقع خلاصه و فشرده همه اسناد را مطرح کرده است، تا حد زیادی می تواند خوانندگان را از مراجعه و مطالعه مجموعه سه جلدی اسناد بی نیاز سازد. پس از مرور تشریحی - تحلیلی اسناد، در بخش سوم پنج الگوی تحلیلی اسناد که در بخش اول کتاب مطرح شده بود مورد ارزیابی قرار می گیرد تا میزان کارآیی و کارآمدی تحلیلی هر یک برای توضیح و تبیین مجموعه اسناد منتشره درباره دکتر شریعتی مورد سنجش قرار گیرد. در همین بخش مجموعه خط برخوردهای شریعتی با ساواک و نیز سیر دگرگونی تحلیلهای ساواک درباره شریعتی و در واقع «راز و رمز» برخورد متقابل شریعتی و ساواک مورد تحلیل قرار می گیرد.
همچنین در همین بخش از نقطه نظر و منظر احوال و اخلاق شریعتی نکات مهم قابل استنباط از مجموعه اسناد که بیانگر روحیات و خلقیات شریعتی است، جهت شناخت و نزدیکی هر چه بیشتر با منش و ویژگی ها و لایه های درونی تر این چهره اثرگذار تاریخ معاصرمان، علاوه بر آشنایی با آرا و نظرات او، مطرح می گردد. در بخش پایانی و چهارم کتاب نیز فشرده ای از پرسش و پاسخ هایی که در گفت و گوهای پایانی هر کلاس با حاضران صورت گرفته، آمده است.
بیشتر
از مقدمه:
کتاب حاضر دارای چهار بخش است در بخش اول نقطه عزیمت های اولیه خود برای بررسی اسناد را مطرح کرده ایم. در این بخش پس از ذکر نکاتی مقدماتی پنج الگو برای تحلیل مجموعه اسناد درباره شریعتی را مطرح کرده ایم. ماموریت وحدت یا همکاری استراتژیک، برخورد از موضع ضعف، توبه تاکتیکی و برخورد بر اساس یک سناریو.
آن گاه در بخش دوم کتاب به مرور تحلیلی سه جلد اسناد منتشره پرداخته ایم. در این بخش با برخوردی روایی سعی شده است نکات مهم و برجسته تمامی اسناد منتشره در این مجموعه سه جلدی (که مجموعاً نزدیک به ۸۵۰ سند میباشد) بازگویی و به اجمال تحلیل محتوا گردد. از آنجا که حجیم و مفصل بودن مجموعه سه جلدی اسناد، مطالعه آن را برای خوانندگان و مخاطبانش سخت و وقت گیر میکند-، مرور تشریحی - تحلیلی که در بخش دوم این کتاب روی اسناد صورت گرفته_، کار علاقه مندان به ویژه آنها که وقت کمتری برای مطالعه مجموعه هزار و پانصد صفحه ای سه جلد اسناد منتشره دارند را تا حد زیادی تسهیل می نماید. هر چند مراجعه مستقیم به مجموعه سه جلدی اسناد امکان تامل و تحلیل بیشتری را برای مخاطبان به ارمغان می آورد. اما این بخش از کتاب به علت حجم کافی تشریحی آن، که در واقع خلاصه و فشرده همه اسناد را مطرح کرده است، تا حد زیادی می تواند خوانندگان را از مراجعه و مطالعه مجموعه سه جلدی اسناد بی نیاز سازد. پس از مرور تشریحی - تحلیلی اسناد، در بخش سوم پنج الگوی تحلیلی اسناد که در بخش اول کتاب مطرح شده بود مورد ارزیابی قرار می گیرد تا میزان کارآیی و کارآمدی تحلیلی هر یک برای توضیح و تبیین مجموعه اسناد منتشره درباره دکتر شریعتی مورد سنجش قرار گیرد. در همین بخش مجموعه خط برخوردهای شریعتی با ساواک و نیز سیر دگرگونی تحلیلهای ساواک درباره شریعتی و در واقع «راز و رمز» برخورد متقابل شریعتی و ساواک مورد تحلیل قرار می گیرد.
همچنین در همین بخش از نقطه نظر و منظر احوال و اخلاق شریعتی نکات مهم قابل استنباط از مجموعه اسناد که بیانگر روحیات و خلقیات شریعتی است، جهت شناخت و نزدیکی هر چه بیشتر با منش و ویژگی ها و لایه های درونی تر این چهره اثرگذار تاریخ معاصرمان، علاوه بر آشنایی با آرا و نظرات او، مطرح می گردد. در بخش پایانی و چهارم کتاب نیز فشرده ای از پرسش و پاسخ هایی که در گفت و گوهای پایانی هر کلاس با حاضران صورت گرفته، آمده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شریعتی و ساواک
با پوزش
زیرا با این اغراق و بزرگنمایی در اشتباهات کوچک با این توهم توطئه دول خارجی ( عربستان ) به راحتی دیگران را خائن شمردن و با این دقت در جمع آوری چند جمله از این سو و آن سو ، می توانید برای هر ساز مخالفی براحتی ، پرونده منتج به حکم اعدام صادر کنید و یا هر هفته یک سلسله قتل های زنجیره ای جدید براه بیندازید ....
همانگونه که شما ملی گراهای شاه پرست و خاک پرست و گذشته پرست ، حق دارید هر علاقه و اعتقادی داشته باشید و به دیگران ایراد و انتقاد وارد کنید
شریعتی و امثال او نیز آزادی بیان دارند و به هیچ بهانه ای نمی توان از بیان اعتقاد انها چه درست چه غلط ممانعت کرد .
۵۰ سال پیش ، تمام رسانه ها و حکومت ، دست شاه بود ، خیلی راحت می آمدند و جواب شریعتی را می دادند و یا با او مناظره می کردند ، نه اینکه او را زندانی ، شکنجه ، تبعید و آخر دست ، بکشند و بعد زبان در بیاورند !
ضمنا یه تکه سنگ زینتی داخل جمجمه می شود چشم مصنوعی ؟
ما تولید برق داشته ایم ؟
ما انیمیشن و جراحی مغز داشته ایم ؟
فکر نمی کنید این شما هستید که تحت تاثیر مواد روانگردان قرار گرفته اید نه شریعتی ؟ !
ما اگر اینقدر پیشرفته و ابرقدرت بودیم
چگونه از یک مشت عرب بو گندو شکست
خوردیم ؟
مثل اینکه طالبان فردا حمله کند و طی چند ماه ، کل اروپا و آمریکا را اشغال کند !!!!!
شما ها خاین و بیگانه هستید که نصف دریای خزر را به روسیه بخشیدید
شما ها بی وطن و هر جایی هستید که امار فساد و فحشا و فقر و بیکاری را نمیبینید
شما ها مزدور و وطن فروش هستید که استخدام شده اید پای هر کتابی مدفوع خوک بریزید
چقدر میگیرید پای هر کتابی کامنت بزارید حداقل برید اسنپ کار کنید که شرف داشته باشید
دوست گرامی هزار بار دیگر هم عمله های غرب حکومتی مثل حکومت رضا و ممدرضا را در این کشور سر کار بیاورند پاسخ مردم همان جهاد و شمشیر خواهد بود
البته که شریعتی صرفا یک نویسنده روشنفکر بود و رفتار ملایمی داشت و در این فضا ها نبود
اما کار درست را شهید والامقام نواب صفوی و یارانش میکردند
شریعتی را سوسیال مسلمانی به نام «محمد مکانیک» پروراند تا حرافی او مورد رضایت وزارت ارشاد و امر به معروف عربستان سعودی قرار بگیرد.
این نهاد عربستانی با سرمایه گذاری فراوان نخست اقدام به ساخت حسینیه ارشاد کرد. و پای شریعتی به آنجا باز شد. و تا امروز آنجا جایگاه آخوند های کرواتی است.
شریعتی در آنجا حرف میزد ، کاری که نیاز به هیچ پژوهش و دانشی برایش نداشت. مهم آن بود هر چه بیشتر بازاری و دانشجو را به آنجا بکشاند. و دوستان ارشادی وی نیز آن سخنرانی ها را به چاپ می رساندند تا شریعتی حس کند پیام آوری است آنهم در زمانی که دانش و خرد، تنها روشن کننده ی راه انسانها است.
نکته ای که درخور توجه است آنست که هم نخستین سردر حسینیه ارشاد وهم کتابهای نخست شریعتی هر دو آرم همان نهاد عربستانی را داشت.
در این رهگذر شریعتی با توجه ای که خائنان به وی میکردند ، شهرت کسب میکرد. به گونه ای در نقش فرو رفته بود که دیگر بازی را فراموش کرده و در نامه ای که به همسرش نوشت ، نسبت خود را به وی نسبت پیامبر به خدیجه خواند. در این نامه که در اوایل انقلاب از دست همسرش دررفته و به چاپ رسید ، شریعتی به خاطر همان توهم، همسرش را سگ خوانده است.
این جنون شریعتی را ارضا میکرد و آنانی که وی را می گرداندند هتا از مرده وی نیز بهره برداری کردند.
ابراهیم یزدی که با رسالت آمریکایی ترین نهضت اسلامی، رویای شمایل گردانی در ساختمانی که دکتر علی اکبر سیاسی پیشنهاد تشکیل یونسکو را در آن داده بود را دست یافتنی می یافت ؛ تلفنی از پسر شریعتی (احسان) می خواهد که از آوردن جسد پدرش به ایران جلوگیری نماید. تا شریعتی که قربانی مصرف هم زمان موادمخدر و مشروبات الکلی شده بود. معلم شهید گردد.
در این روزگار که شگفتی های جهان دست یابی به کهکشان هاست . شگفتی های ما در وارونه شدن همه چیزمان است.
در سرزمین ما اگر سه نفر نقش اساسی در پی ریزی بنیاد ایرانی داشته باشند حتما یکی از آنها فردوسی بزرگ است. و بدون شک وی شاهکار خود را با ادبیات نمایانگر ساخته است.
و در این سرزمین دیگر عجیب نیست که در تنها دانشگاهی که به نام اوست. دانشکده ادبیات وجود داشته باشد.
ولی شگفت در دانشگاهی که نام فردوسی بزرگ را بر خود دارد ، دانشکده ادبیات نامش دانشکده دکتر! شریعتی است!!!
تا در جلوی همچین دانشکده ای با هزاران آفتی که فرهنگ ما را بیمار کرده است دانشجویان آن با شعار » سوسیالیست یا بربریت» نسبت به کیفیت غذا اعتراض کنند.
چگونه خواب پلشت شریعتی تعبیر شد
سخنرانی کتاب شده وی با نام» بازگشت به خویشتن «، ما را آگاه می کند که توجه نکنیم که در سرزمینمان پنجهزار سال پیش جراحی مغز و چشم مصنوعی و انیمیشن وجود داشت. توجه نکنیم دست کم دوهزار سال پیش ما نیروی الکتریسیته را تولید و از آن بهره برداری می کردیم. توجه نکنیم که ما با فلسفه گفتار و پندار و کردار نیک ، راه راستی را به جهان آموزاندیم. توجه نکنیم این ما بودیم که گوش بیابانگردان شتر چران را با دفتر و دانش آشنا ساختیم. توجه نکنیم که …
او در این سخنرانی یا کتاب میگوید:
رویه 325:« من در کنفراسهای ارشاد نشان داده ام که اصولا ملیت ایرانی پس از حمله عرب بوجود آمد. علمای ملی شده اخیر هم هر چه زور زدند حتی یک چهره با ارزش علمی و ادبی در ایران باستان بیابند، نیافتند»
رویه 325 و 326 :« نخستین شعرایی که پس از اسلام در ایران سرودن ؟آغاز کردند و در پیرامون نخستین دربارهای ایرانی پس از اسلام پرورده شدند. هیچکدام کمترین شباهتی در فکر و روح و هنر و حتی زبان با یک شاعر یا ادیب پیش از اسلام که لابد وجود داشته است، ندارند. و این فراموشی زبان و خط و مذهب و فرهنگ و تاریخ و تمدن همچنان بود تا هنگامیکه مستشرقین غربی توانستند خطهای میخی و پهلوی و اوستایی را بخوانند و کتیبه های داریوش و کوروش را که مردم میگفتند این ها خط دیواهن و اجنه است،کشف کنند سپس تمام عهد های باستانی یکجا کشف شد».
( این بند از تاریخ گویی شریعتی یعنی آثار باقیه بیرونی و شاهنامه منصوری و دقیقی و فردوسی و گرشاسب نامه توسی و بازخوانی فارسی کتیبه های تخت جمشید توسط موبدان برای معزالدوله دیلمی و این همه فراگویی تاریخ و ادبیات کهن ایرانی در سده های نخست حکومت اعراب ، همه و همه از سده کنونی الهام گرفته)
رویه 29:« ما یک خویشتن باستانی داریم مال دوره هخامنشی دوره ساسانی و دوره اشکانی( آقایی که تاریخ خوانده ترتیب سلسله ها را هم نمی داند) و دوره پیش از آنها. آیا به آنها برگردیم.آن خویشتن خویش کهن است. خویشتن قدیمی است…. ملت ما آن خویشتن را بعنوان خویشتن خودش حس نمیکند»
این پرونده خیانت هم چنان گشوده است.
اینهمه امثال کسروی آن زمان علیه اسلام نوشتند حالا یکی هم بوده علیه ملی گرایی مینوشته،
بچهساواکی جز توهین و خالی کردن عقده ها و نسبت دادن صفات رضاخان به مخالفین آن دیکتاتور ها هیچ هنر دیگری ندارد
نیازی به مدرک آکادمیک با نمره ۲۰ نیست
بلکه نیاز به درک از حقایق تلخ موجود و بیان شجاعانه آن و ارایه راه حل درست است
به نظر من ، دکتر شریعتی انسان صادق و بی ریایی بود که درد جامعه را درست دید و خوب بیان کرد
ولی در ارایه راه حل ، اشتباهاتی داشت و لازم بود جهت تکوین و رشد آگاهی مردم ، زمان بسیار بیشتری در نظر می گرفت و بیشتر بر مدار اصلاحات حرکت می کرد تا انقلاب
۱- با این حساب شما قبول دارید و خودتان اعتراف می کنید که سیستم زمان شاه ، آن قدر فشل و افتضاح بوده که هر ننه قمر بیسوادی می توانسته برود خارج و مدرکی بگیرد و با استناد به آن مدرک بی اعتبار ، در داخل ایران ، متصدی امور مردم بدبخت شود
۲- قطعا اگر چنین روالی حاکم بوده در داخل کشور انبوهی از دکتران و مهندسین و اساتید بیسواد یا حقه باز (( مانند شریعتی )) وجود داشته اند و همین افراد ، باعث نارضایتی مردم و انقلاب شدند . در حقیقت یکی از علل مهم انقلاب ، ناکارآمدی دستگاه پادشاهی بوده که هم اینک ، عده ای در شبکه من و تو و سایر رسانه ها سنگ آنرا به سینه می زنند
۳- این نظام ، آن قدر پوسیده و بی عرضه بوده که یک نفر آدم بیسواد می توانسته مردم را علیه آن تحریک کند ، خوب سوال اینجاست :
چرا جناب شاه و اطرافیان ایشان که تمام امکانات کشور را در دست داشته اند در راستای آگاهی و هشیاری عوام کاری نکردند تا آنها فریب چند ملا و استاد دانشگاه بیسواد را نخورند و انقلاب نکنند؟
البته من بیهوده قلم می زنم . فراموش کردم که شما نه حوصله خواندن و شنیدن حقیقت را دارید و به غیر از توهین و هتاکی پاسخ و دلیل دیگری هم ندارید ...
متینی ادامه میدهد: وقتی دکتر شریعتی را به استادیاری رشتۀ تاریخ دانشکدۀ ادبیات مشهد برگزیدند، که با توجه به مدرک تحصیلی او موجب تعجّب شد، نامۀ «محرمانه» از دانشکدۀ ادبیات مشهد به دانشگاه پاریس دربارۀ سوابق تحصیلی شریعتی در آن دانشگاه نوشتم؛ و این کار البته سنّتیست جاری در دانشگاهها. جوابی که از دانشگاه پاریس آمد، اگر اشتباه نکنم فتوکپی دو برگ بود به خطّ اعضای ژوری دفاع رسالۀ دکتری شریعتی و خلاصۀ آن این بود که این رساله قابل قبول نیست (در حالیکه دانشگاه پاریس تا آن زمان رسالات بیسروته بسیاری را برای دکتری دانشگاهی پذیرفته بود)، ولی چون نویسندۀ رساله با بورس دولت ایران مشغول تحصیل بوده است و امکان تمدید بورس نیز برایش وجود ندارد، رسالۀ او را میپذیریم! آن هم با پایینترین درجه، یعنی Passable. (ص۳۲) ... [این رساله] از یکصدوبیست صفحۀ ماشین شده تجاوز نمیکرد. ... نکتۀ مهم آن است که دکتری دانشگاهی شریعتی در «تاریخ» هم نبود، بلکه او را دکتر در Hagiology شناخته بود که چیزی میشود معادل شرححال (بیوگرافی) یا «مقامات» قدیسین [ادبیات مقدّس/حجیتشناسی]. ولی ادارۀ ارزیابی مدارک تحصیلی خارجی وزارت آموزشوپرورش بر طبق چه ضابطهای این کلمه را به «تاریخ» ترجمه و دکتر شریعتی را دکتر در «رشتۀ تاریخ» معرفی کرده بود، خدا داناست. به استناد همین ترجمۀ نادرست، دکتر شریعتی توانست داوطلب استادیاری رشتۀ تاریخ شود، و به استادیاری تاریخ - و نه تاریخ اسلام - دانشکدۀ ادبیات مشهد برگزیده شود