رسته‌ها
پدر: تراژدی در سه پرده
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 73 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 73 رای
استریندبرگ در این اثر نهفته ترین گوشه های زندگی خصوصی خود را به صحنه کشیده است. چیزی که نیازمند توضیح یا تشریح باشدُ باقی نگذاشته استُ فقط خواننده یا تماشاگر را وا میدارد که قبلا کتاب زندگیش را بخوانند. ولی البته گاهی وقت ها تحریف واقعیت نیز کرده است. مثلاُُ مدرکی دال بر اینکه «سیری» نامه های او را باز میکرده پیدا نشده است٬ اما استریندبرگ بارها نامه های سیری را باز میکرده تا بخیال خودش مچ او را بگیرد و لابد پیش خودش حساب میکرده که حتما سیری هم همین کار را با او میکرده است با این همه استرینبرگ پدر را صرفا برای آن ننوشت که نشان دهد یک زن رذل بی وجدان با زندگی و شعور یک مرد چه ها میتواند بکند بلکه بخصوص برای آن نوشت که به خودش و جهانیان ثابت کند که نبوغش کمترین عیبی نکرده است.

استریندبرگ، از آنجا که در نوشته هایش بیش از هر نویسنده دیگری، از زندگی خصوصی و تجربیات شخصی و عوالم روحی خود بهره گرفته است، هر خواننده ای را وا میدارد که پیش از خواندن آثارش به تاریخچه زندگی اش رجوع کند. حتی در ساده ترین آثار او که "پدر" یکی از آنهاست. بدون آشنایی با جزئیات زندگی استریند برگ کاملا میسر نیست.

یوهان اگوست استریندبرگ (اوگاست استریندبری) (به سوئدی: Johan August Strindberg) (زادهٔ ۲۲ ژانویه ۱۸۴۹ در استکهلم، سوئد، درگذشتهٔ ۱۴ مه ۱۹۱۲) داستان کوتاه، رمان و نمایشنامه نویس پرکار سوئدی است که در کنار هنریک ایبسن، سورن کیرکگارد و هانس کریستین آندرسن از مهمترین و تاثیرگذارترین نویسندگان اسکاندیناوی به‌شمار می‌آید. استریندبرگ یکی از بنیان‌گذاران تئاتر مدرن شمرده می‌شود و در وطنش به شکسپیر سوئد معروف بود. او استاد مسلم اکسپرسیونیسم در تئاتر است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
101
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1387/04/25

کتاب‌های مرتبط

ایده‌هایی برای دُزدیدن
ایده‌هایی برای دُزدیدن
3.7 امتیاز
از 3 رای
سیگار فقط سیگار
سیگار فقط سیگار
4.1 امتیاز
از 16 رای
قاب عکس
قاب عکس
5 امتیاز
از 4 رای
سربازها
سربازها
3.7 امتیاز
از 3 رای
مولوس کورپوس
مولوس کورپوس
4.2 امتیاز
از 26 رای
نمایشنامه آراز
نمایشنامه آراز
5 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پدر: تراژدی در سه پرده

تعداد دیدگاه‌ها:
17
با درود!
samira عزیز!
به علت مطول شدن پست قبلی، اینک انتهای پیام:
هوشنگ مرادی کرمانی در شهریور ماه ۱۳۲۳ در روستای سیرج کرمان زاده شد. زندگی اش بدون پدر و مادر و در تنگدستی و سختی گذشت. از ۸ سالگی به کارهای مختلف پرداخت. دوره ی دبستان را در زادگاهش و دوره ی دبیرستان را در کرمان گذراند.
سپس به تهران آمد و به تحصیل در دانشکده ی هنرهای دراماتیک پرداخت. همزمان، از رشته ی ترجمه ی زبان انگلیسی دانش آموخته شد. نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ با همکاری با رادیو کرمان آغاز کرد. در سال ۱۳۴۷، نخستین داستانش با عنوان «کوچه ما خوشبخت ها» که طنز آمیز بود، در مجله ی «خوشه» منتشر شد. اولین مجموعه داستان مرادی کرمانی با عنوان «معصومه» و کتاب «من غزال ترسیده ای هستم» در سال ۱۳۴۹-۱۳۵۰ به چاپ رسید.
در سال ۱۳۵۳ «قصه های مجید» را آفرید که بازتاب زندگی خود نویسنده بود. جلد دوم این اثر با عنوان «بچه های قالیباف خانه» .
در سال ۱۳۶۰، از سوی شورای کتاب کودک لوح تقدیر دریافت کرد. این کتاب سرگذشت کودکان قالیباف کرمان است که از روی ناچاری و به سبب تنگدستی خانواده، زندگی خود را با بافتن قالی در پشت دارها می گذراندند. خود او درباره ی این کتاب می گوید: «برای نوشتن این داستان، ماه ها به کرمان رفتم و در کنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آن ها را به خوبی درک کنم». مرادی کرمانی در سال ۱۹۹۲ میلادی از طرف شورای کتاب کودک ایران نامزد دریافت جایزه ی هانس کریستین آ«درسن شد و به فهرست افتخار این نهاد راه یافت. او همچنین عنوان نویسنده ی برگزیده ی کشور کاستاریکا – جایزه ی مارتینی نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین را در سال ۱۹۹۵ میلادی از آن خود کرد. نام او در شمار چهره های ماندگار ثبت شده و یکی از نامزدهای دریافت جایزه آسترید لیندگرن بوده است.
کاربرد ضرب المثل ها، واژگان محلی و پرداختن به آداب و رسوم محلی، از ویژگی های آثار مرادی کرمانی است.
از آثار او می توان به این ها اشاره کرد: نخل، چکمه، داستان آن حفره، مشت بر پوست، تنور، مهمان مامان، مربای شیرین، لبخند انار، مثل ماه شب چهارده، نه تر و نه خشک، شما که غریبه نیستید، فیلم نامه های کاکی، تیک تاک، کیسه برنج و نمایشنامه های کبوتر توی کوزه، پهلوان و جراح، ماموریت.
داستان های او به زبان های گوناگون از جمله فرانسوی، انگلیسی، عربی، ترکی استانبولی، هندی و ... ترجمه شده اند و از روی برخی از آن ها همچون حفره، چکمه، مهمان مامان و مثل ماه شب چهارده فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ساخته شده است.
با درود!
samira عزیز!
شما که غریبه نیستید، نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی، تهران، انتشارات معین، چاپ دهم ۱۳۸۷، ۳۱۹ صفحه، ۳۰۰۰۰ ریال.
این یعنی آنکه فعلا آنچه شما خواسته اید، موجود نمی باشد؛ حال مختصری درباره ی این اثر و خود آقای مرادی کرمانی:
"شما که غریبه نیستید" عنوان زندگینامه ی هوشنگ مرادی کرمانی، از نویسندگان بزرگ ادبیات کودکان ایران است که به صورت خاطره نویسی به ترتیب زمان به وسیله خود ایشان نوشته شده است.
بیشتر رویدادهایی که در زندگی روای پیش می آید سخت و تأثیر گذار است و سخت تر از آن ها ضربه های عاطفی است که به او وارد می شود. اما راوی در آن فضایی که فقر مادی و فقر فرهنگی به هم آمیخته است به روش های گوناگون سهم خودش را از زندگی می گیرد. با شیطنت ها و بازی هایی که گاه آزار دهنده اند به زندگی سخت و محیط یکنواخت و خسته کننده ی خود تنوع می بخشد. گاه نیز در دنیای خیال خود را ارضا می کند. خواندن و نوشتن بهترین سرگرمی اوست. او در سیرج، کرمان، یتیم خانه و ... راه و رسم زندگی را می آموزد و تسلیم شرایط نمی شود و در هر حالتی به فکر هدف خویش است. نوجوانان در همانند سازی با این نویسنده ی مشهور کشورمان می آموزند که بایستی با ناملایمات زندگی خلاقانه و فعال کنار آمد.
خواندن این زندگینامه الگویی در اختیار نوجوانان می گذارد که با همه ی رنج ها و ضربه های عاطفی راه خود را طی می کند و به موفقیت می رسد و اعتبار اجتماعی دلخواه خود را بدست می آورد و به آنان فرصت همانند سازی با شخصیتی را می دهد که هدفی والا دارد و در راه آن همه سختی ها را تحمل می کند .
شما که غریبه نیستید در سال ۱۳۸۴ برگزیده شورای کتاب کودک و در ۲۰۰۶ در کاتولوگ کلاغ سفید کتابخانه بین المللی کودکان معرفی شده است.
"......... می پرم طرف نخل ها. نخلی را بغل می گیرم. پوست سخت و سفت و خشن نخل، آغوش مادرم می شود. صورتم را به تنه ی نخل می چسبانم. تنه ی نخل کلفت است. دست های من کوتاه، نمی توانم درست بغلش بگیرم. می چرخم، می چرخم. دور نخل می چرخم، بوسش می کنم، سرم را بالا می گیرم و به شاخ و برگ هاش نگاه می کنم، باد ملایمی می آید، شاخه هاش را تکان می دهد. فکر می کنم باد موهای مادرم را تکان می دهد. بلبل خرمایی تو شاخه ها جیک جیک و چکُل چکُل می کند. از این شاخه به آن شاخه می پرد. فکر می کنم مادرم به زبان بلبل با من حرف می زند. توی نخل خرمای خشک است، چسبیده به خوشه ها. می خواهم از نخل بالا بروم. نخل پله دارد. کفش هایم را می کنم چند پله به سختی بالا می روم که صدای آغ بابا می آید: "می افتی، نرو." ........"
متن بالا قسمتی از کتاب "شما که غریبه نیستید" نوشته "هوشنگ مرادی کرمانی" است. همه او را می شناسیم و با صمیمت داستان های او آشنا هستیم. در جلسه ای که سال گذشته برای بحث در مورد این کتاب و موضوع "تاب آوری" یا در اصطلاح روانشناسی Resilience در محل کارم برگزار شد موفق شدم او را از نزدیک ببینم و پای صحبت هاش بشینم. واقعا دلنشین و دوست داشتنی و شوخ طبع است، مثل قصه هایش! خیلی صمیمانه از خودش حرف زد و با حوصله به سئوال های همه جواب داد طوری که احساس می کردی سالهاست او را می شناسی.
نمی دونم این کتاب را خوندید یا نه. همان نثر ساده همیشگی که همه آدم ها از کوچک و بزرگ را مجذوب خودش می کنه. زندگی پسر کوچکی که الان برای خودش مرد بزرگی شده. زندگی خودش، زندگی هوشنگ مرادی کرمانی یا همون "هوشو" ی ِ خیال پردازِ سادۀ خاکی که شهرت و جوایز جهانی اش تغییری در او ایجاد نکرده است.
خوندن کتاب را به همه توصیه می کنم، در هر سن و سالی که هستید. بهتون کمک می کنه تا برای مدتی به سرزمین صداقت سفر کنید. توی این زمونه سفر کمی نیست!
ممنون.
اگه کسی کتاب "شما که غریبه نیستید" نوشته ی هوشنگ مرادی کرمانی رو داره آپلود کنه لطفا :-):inlove:
وااااااااااااای چقدر جالب بود!! دیشب خوندمش:-) استادمون تو کلاس یه تیکه از این نمایشنامه رو بازی کرد هفته ی پیش ... مشتاق شدم بخونم... عجب سوظنی داشته به زنااااا :-) ولی خیلی جالبه نمایشنامه هاش... به نویسنده های مورد علاقه م یک هم اضافه شده!!
عد پاک رو هم امشب میخونم!! :inlove::inlove:
کتابهای قبلیش خیلی خوب بود
ا ببینم این چطور

با سلام
حتما" میخونمش :baaa:
اما من فکر میکنم به < عید پاک > نمیرسه
باسپاس از حسن انتخاب شما8-)
پدر: تراژدی در سه پرده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک