سیلاب آهن
نویسنده:
الکساندر سرافیموویچ
مترجم:
محمد مجلسی
امتیاز دهید
بخشی از مقدمه کتاب:
لنین در نامه ای به تاریخ بیست و یکم ماه مه ۱۹۲۰، به الکساندر سرافیموویچ پوپوف می نویسد:
«رفیق عزیز:
با نهایت تاثر از فاجعه هولناکی که باعث تاثرات شدید روحی شما شده، به وسیله خواهرم مطلع شدم. اجازه بدهید دستتان را با تمام قوت بفشارم و برای شما توانائی و استقامت آرزو کنم. بسیار متاسفم که با وجود علاقه فراوان نمی توانم شما را بیشتر بینم و بیشتر بشناسم. تالیفات شما و اطلاعاتی که خواهرم درباره شخصیت شما به من داده در قلب من محبت عمیقی نسبت به آن رفیق عزیز بوجود آورده است و به همین مناسبت باید یادآوری کنم که تا چه اندازه آثار شما برای کارگران و برای همه ما لازم است و تا چه اندازه تسلط شما بر تألمات روحی اخیر اهمیت دارد. عذر مرا بپذیرید که ناچارم شتاب زده این نامه را بنویسم. يك بار ديگر دستتان را با تمام قوت میفشارم.
دوست شما لنین»
فاجعه هولناکی که لنین در این نامه به آن اشاره میکند، کشته شدن فرزند نویسنده در جبهه جنگ است و درست چهار سال بعد از این حادثه دردناک، سیلاب آهن، این اثر برجسته ادبیات جوان شوروی متولد می شود. در صحنه ای از نخستین بخشهای رمان، اسبی از دور دست به سوی جمعیت پیش می تازد. در چند قدمی از تاخت و تاز باز میماند. شیه های میکشد و روی دو سم بلند می شود. با این حرکت سوار خون آلود که بلوز قرمز به تن دارد و تا این لحظه با دستهای آویخته روی زین مانده به زمین می افتد و از پی او سوار دیگری به تاخت از گرد راه می رسد. دوان دوان خود را بر سر نعش فرزند میرساند و سپس با صدائی زنگ زده در اندوه قرن ها ماجرای قتل عام را برای جمعیت بازگو می کند. و اندکی بعد، وقتی که کشته ها را برای دفن به گورستان میبرند، هزاران نفر سرود «به خلق دلاور همیشه فداکار» را میخوانند. این صحنه چنان تکان دهنده است که خواننده با آدمهایی که به تشییع جنازه ها میروند تأثراتش را تقسیم می کند: «صدای سرودخوانان نامنظم و ناهمآهنگ، اما سرشار از غمی بود که در قلب هر شنونده نفوذ می کرد. شما با شنیدن این صداهای ناهمآهنگ و غم انگیز، حس میکردید که با آنها و سرزمینشان آشنا هستید. در آنجا به دنیا آمده اید نزدیکترین خویشاوندان شما در آنجا هستند و سرانجام روزی در آنجا چشم از جهان فروخواهید بست.» سواری که از گرد راه میرسد و خود را بر سر نعش فرزندش «اوخريم» می رساند کسی جز نویسنده نیست و در واقع سرافیموویچ در این صحنه خود را تصویر می کند و غم خود را با هم دیگران می آمیزد.
به هنگام انتشار سیلاب آهن سرافیموویچ نویسنده سرشناسی بود. ولی بدون تردید این کتاب مهمترین اثر او به شمار میرود. انتشار سیلاب آهن در حال و هوای سالهای بعد از کنگره معروف «فرهنگ پرولتاریائی» تصادفی نیست.
این کنگره در اکتبر ۱۹۲۰ با نامه لنین گشایش یافت. در این نامه لنين به شیوه خاص خود هنر بعد از انقلاب را زیر ذره بین نقد قرار میداد. او جنبه های پرولتاریائی فرهنگ جدید را محکوم نمی کرد، انتقادات تند او کاریکاتوری را زیر ضربه میگرفت که در قالب این نام درست کرده بودند...
بیشتر
لنین در نامه ای به تاریخ بیست و یکم ماه مه ۱۹۲۰، به الکساندر سرافیموویچ پوپوف می نویسد:
«رفیق عزیز:
با نهایت تاثر از فاجعه هولناکی که باعث تاثرات شدید روحی شما شده، به وسیله خواهرم مطلع شدم. اجازه بدهید دستتان را با تمام قوت بفشارم و برای شما توانائی و استقامت آرزو کنم. بسیار متاسفم که با وجود علاقه فراوان نمی توانم شما را بیشتر بینم و بیشتر بشناسم. تالیفات شما و اطلاعاتی که خواهرم درباره شخصیت شما به من داده در قلب من محبت عمیقی نسبت به آن رفیق عزیز بوجود آورده است و به همین مناسبت باید یادآوری کنم که تا چه اندازه آثار شما برای کارگران و برای همه ما لازم است و تا چه اندازه تسلط شما بر تألمات روحی اخیر اهمیت دارد. عذر مرا بپذیرید که ناچارم شتاب زده این نامه را بنویسم. يك بار ديگر دستتان را با تمام قوت میفشارم.
دوست شما لنین»
فاجعه هولناکی که لنین در این نامه به آن اشاره میکند، کشته شدن فرزند نویسنده در جبهه جنگ است و درست چهار سال بعد از این حادثه دردناک، سیلاب آهن، این اثر برجسته ادبیات جوان شوروی متولد می شود. در صحنه ای از نخستین بخشهای رمان، اسبی از دور دست به سوی جمعیت پیش می تازد. در چند قدمی از تاخت و تاز باز میماند. شیه های میکشد و روی دو سم بلند می شود. با این حرکت سوار خون آلود که بلوز قرمز به تن دارد و تا این لحظه با دستهای آویخته روی زین مانده به زمین می افتد و از پی او سوار دیگری به تاخت از گرد راه می رسد. دوان دوان خود را بر سر نعش فرزند میرساند و سپس با صدائی زنگ زده در اندوه قرن ها ماجرای قتل عام را برای جمعیت بازگو می کند. و اندکی بعد، وقتی که کشته ها را برای دفن به گورستان میبرند، هزاران نفر سرود «به خلق دلاور همیشه فداکار» را میخوانند. این صحنه چنان تکان دهنده است که خواننده با آدمهایی که به تشییع جنازه ها میروند تأثراتش را تقسیم می کند: «صدای سرودخوانان نامنظم و ناهمآهنگ، اما سرشار از غمی بود که در قلب هر شنونده نفوذ می کرد. شما با شنیدن این صداهای ناهمآهنگ و غم انگیز، حس میکردید که با آنها و سرزمینشان آشنا هستید. در آنجا به دنیا آمده اید نزدیکترین خویشاوندان شما در آنجا هستند و سرانجام روزی در آنجا چشم از جهان فروخواهید بست.» سواری که از گرد راه میرسد و خود را بر سر نعش فرزندش «اوخريم» می رساند کسی جز نویسنده نیست و در واقع سرافیموویچ در این صحنه خود را تصویر می کند و غم خود را با هم دیگران می آمیزد.
به هنگام انتشار سیلاب آهن سرافیموویچ نویسنده سرشناسی بود. ولی بدون تردید این کتاب مهمترین اثر او به شمار میرود. انتشار سیلاب آهن در حال و هوای سالهای بعد از کنگره معروف «فرهنگ پرولتاریائی» تصادفی نیست.
این کنگره در اکتبر ۱۹۲۰ با نامه لنین گشایش یافت. در این نامه لنين به شیوه خاص خود هنر بعد از انقلاب را زیر ذره بین نقد قرار میداد. او جنبه های پرولتاریائی فرهنگ جدید را محکوم نمی کرد، انتقادات تند او کاریکاتوری را زیر ضربه میگرفت که در قالب این نام درست کرده بودند...
آپلود شده توسط:
کته کتاب
1402/08/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیلاب آهن