رسته‌ها
ذن یا مکتب درمانی شرق
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 6 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 6 رای
قسمتی از متن کتاب:
در حالیکه طبیعتا درباره موقعیت انسان در جهان، اظهار نظرهای گوناگونی بیان می گردد، ذن معتقد است که جهان بیمارستان، انسان بیمار و ذن درمان است.
از دیدگاه ذن در هر قرن و قاره ای عده ای از مردم بطور اجتناب ناپذیر دچار تضاد می شوند، ذن چگونگی تکوین و پیدایش این تضاد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و اصول و موازینی را بعنوان درمان پیشنهاد می نماید.
از دیدگاه ذن این تضاد، یک تضاد محیطی بوده و در عصر معاصر، بعلل توضیح داده شده در کتاب حاضر، هم قشر بیشتری از افراد جوامع دچار تضاد گردیده و هم تضاد مبتلایان سهمگین تر و شدیدتر می باشد.
در عرض دو قرن اخیر انسان برای اولین بار در محیطی کاملا منحصر بفرد زندگی نموده است، برای اولین بار انسان در یک شهر پنج، ده و یا پانزده میلیونی زندگی میکند. برای اولین بار انسان با سرعتی ماورا صوت حرکت میکند.
برای اولین بار انسان در یک وسعت بیکران و نامحدود افکنده شده است.
برای اولین بار در تاریخ، خانواده بعنوان واحد غیرقابل اضمحلال اجتماعی متلاشی و نابود شده است و برای اولین بار کوشش در راه بدست آوردن چنین سهل و آسان جایگزین بودن گردیده است.
ذن در طی روزگاران و در نزد هر نسلی درمان قشری از مردم جوامع مختلف بوده و امروز بعلت سهمگینی و عظمت مصائب انسان در شکنجه گاه قرن، بدون شک نقش ارزنده تر و قابل تقدیرتری را ایفا می نماید.
ذن درمانیست برای دردمند. برای هر دردمندی، در هر قرن و قاره ای.
ذن کوششی است که در راه خروج از دهلیز بردن، باختن و جهدیست در راه ورود به دایره خود را از درون ساختن.
ذن کوششی است در راه فراروی از حالت تعلیق و حرکت نمودن، با توسل به ساکن بودن.
ذن یعنی آموختن الفبای هستی و جهد در راه خلاقه زیستن و پرهیز از در کلیشه بودن و کلیشه ای زیستن...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
181
آپلود شده توسط:
Ataman
Ataman
1402/05/31

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ذن یا مکتب درمانی شرق

تعداد دیدگاه‌ها:
1
عمر آن نسل با چه دوران وحشتی سپری شد کتاب ذن بودیسم خریده بودم و می‌خواندم و کاسه لیسان کوچه به کوچه در پی آدم ربایی بودند و آدم را اسیر و برای چوخه اعدام روانه می‌کردند کاسه لیسان منبع در آمد و رفاه زندگی خود را در کشتن آدمها و اعدام آدمها دریافت می‌کردند و به منظور کسب امتیازی از حکومت برای مقامی بالاتر... بودند
من در خانه خود مشغول مطالعه کتاب ذن بودیست بودم که
آقای خمینی فتوای اعدام سلمان رشدی صادر کرد
رقص کاسه لیسان رقصان تر شده بود و شب و روز در جستجوی شکار آدم برای جوخه اعدام بودند...
همینکه آقای خمینی فتوای سلمان رشدی داد
من دلهره شدیدی. گرفتم که مبادا ناگهانی وارد خانه ام شوند و کتاب ذن بودیسم را بهانه قرار دهند برای اعدام ...
ذن بودیسم را با چند لیتر نفت به آتش کشیدم اما میدانستم که زغالش هم سبب اعدام میکنند
لذا جندین لیتر دیگر نفت را برروی زباله سوخته ذنبودیست ریختم تا آخر زغال هم به خاکستر و خاکستر را با آب فاطی و روانه آب فاضلاب شد اندکی از دلهره ام کاست اما
باز از اینکه
ذن یا مکتب درمانی شرق
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک