رسته‌ها
زندانی
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 4 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 4 رای
برگرفته از متن کتاب:
صدای در حیاط بلند شد. همت هنوز نیم خیز نشده بود که پدرش درست به زانو گرفت و در حالیکه بلند میشد نگاهی به او انداخت و بعد به کتاب و دفترش اشاره کرد و گفت:
- تو مشغول درس و مشقت باش!
و از در اتاق بیرون رفت. چند دقیقه ای گذشت اما از پدر خبری نشد. مادر با قیافه ای نگران بلند شد و پشت پنجره اتاق ایستاد. صدای کوتاه بگو مگویی از در حیاط می آمد اما معلوم نبود چه می گفتند. مادر سربرگرداند و با نگاهی ترسان به همت خیره شد. همت از نگاهش چیزی نفهمید. صدای لرزان مادر او را که می خواست دوباره مشغول نوشتن مشقهایش شود، بخود آورد:
- ننه پاشو ببین دم در کیه. شاید...
بقیه حرفش را خورد. دستهایش را بهم مالید و در حالیکه پوست لبهایش را با دندان می کند، گوشه اتاق چمباتمه زد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
36
آپلود شده توسط:
Ataman
Ataman
1402/06/11

کتاب‌های مرتبط

کمیک ایرانی دادستان۱
کمیک ایرانی دادستان۱
4.2 امتیاز
از 6 رای
ما صبر می کنیم
ما صبر می کنیم
3.8 امتیاز
از 5 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندانی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
زندانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک