رسته‌ها
تیرانداز: قصه نامه
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 4 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 4 رای
از داستان تیرانداز:
توی آبجو فروشی محشر بود. "عزت کاکا" هیکل گنده اش را روی پای لنگش می کشید و راه می رفت. روی تخته هایی که به دیوار کوبیده شده بود، جلوی مشتری ها آبجو و پسته می گذاشت و با آشناها شوخی میکرد.
- آقا آبجو... آقا پسته... آقا زیاد نخوری، حمام روبرو مستراح داره...
صدای خنده توی دود کافه گم میشد. آقا عزت به پشت پیشخوان برمی گشت و تعارف الکی و همیشگی اش ناخودآگاه روی زبان می غلطید:
- آقا مهمان باش...
و پشت بندش پولهای روی پیشخوان را توی دخل می ریخت. سروکله "علی کدو" با تفنگ ساچمه زنی اش که همیشه توی مشتش فشرده میشد، توی درگاهی کافه پیدا شد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
73
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Ataman
Ataman
1402/07/18

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تیرانداز: قصه نامه

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
تیرانداز: قصه نامه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک