رسته‌ها
توی این کافه شلوغ
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 5 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 5 رای
مجموعه داستان

از داستان پروانه شب عید:
گفت سرما نخوره. گفت و ترسیدم. ترسیدم که ردّ غصه باشد، کار غصه که به بغض زده، یا شاید شکسته و به گریه کشیده و گرفتن صدایش کار گریه باشد. بهت و انتظار هم بود اما نه به اندازه ترس، که توی همان چند ثانیه که طول کشیده بود یا یک دقیقه یا هر چه، زبانم را بند آورده بود. منتظر مانده بودم خودش چیزی بگوید. گو که ترس از جوابی که میداد، پیش-پیش برم داشته بود. جوابی که می خواستم بشنوم و نمی خواستم. نمی توانستم. طاقت ضربه اش را ندارم چون...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
145
آپلود شده توسط:
Ataman
Ataman
1402/05/09

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 29 رای
توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی توی این کافه شلوغ

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
توی این کافه شلوغ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک