مسافران شمال
نویسنده:
ژول ورن
مترجم:
حسین چتر نور
امتیاز دهید
از متن کتاب:
مرد جوان در عالم رویاهای شیرین جوانی حال و هوای دیگری دارد. وقتی دختری سر راهش قرار می گیرد بی اختیار به او دل می بندد و کاخ زیبائی در خیال خود بنا میکند؛ با یکدنیا خیال و آرزو به خواستگاری دختر می رود. اما با پاسخ منفی و جواب رد خانواده دختر روبرو می شود. آنها حاضر نیستند دخترشان را به ازدواج مردی در بیاورند که از مال و مقام دنیا چیزی ندارد. دختر بزودی با مرد دیگری پیوند زندگی می بندد.
مرد جوان سرخورده و اندوهگین در اولین گام زندگی، خود را با شکست تلخی روبرو می بیند؟ اما پس از مدتی روحیه از دست رفته خود را باز می یابد. گوئی کسی از درون او فریاد میزند هی جوان چه شده که این چنین خود را باخته ای و از زندگی بیزار گشته ای؟ مگر دنیا به آخر رسیده؟ برخیز و خود را آماده نبرد کن که زندگی یعنی امید و حرکت پس حرکت کن و به خود و دیگران نشان بده که موجود بیکاره و عاطل و باطلی نیستی...
بیشتر
مرد جوان در عالم رویاهای شیرین جوانی حال و هوای دیگری دارد. وقتی دختری سر راهش قرار می گیرد بی اختیار به او دل می بندد و کاخ زیبائی در خیال خود بنا میکند؛ با یکدنیا خیال و آرزو به خواستگاری دختر می رود. اما با پاسخ منفی و جواب رد خانواده دختر روبرو می شود. آنها حاضر نیستند دخترشان را به ازدواج مردی در بیاورند که از مال و مقام دنیا چیزی ندارد. دختر بزودی با مرد دیگری پیوند زندگی می بندد.
مرد جوان سرخورده و اندوهگین در اولین گام زندگی، خود را با شکست تلخی روبرو می بیند؟ اما پس از مدتی روحیه از دست رفته خود را باز می یابد. گوئی کسی از درون او فریاد میزند هی جوان چه شده که این چنین خود را باخته ای و از زندگی بیزار گشته ای؟ مگر دنیا به آخر رسیده؟ برخیز و خود را آماده نبرد کن که زندگی یعنی امید و حرکت پس حرکت کن و به خود و دیگران نشان بده که موجود بیکاره و عاطل و باطلی نیستی...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مسافران شمال