استوارت لیتل: آدم کوچولویی که اندازه موش بود
نویسنده:
الوین بروکس وایت
مترجم:
گیتی اقصی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
وقتی پسر دوم خانم فردریک سیلیتل به دنیا آمد، همه دیدند که او خیلی بزرگتر از یک موش نیست. در واقع این نوزاد شباهت بسیار زیادی به موش داشت. قدش فقط پنج سانتیمتر بود و دماغ تیز موش، دم موش، سبیلهای موش و رفتار خوشایند موش خجول را داشت. هنوز چند روز از تولدش نگذشته بود نه تنها شباهت عجیبی به موش پیدا کرده بود و رد و رفتارش نیز به رفتار موش میماند با آن کلاه خاکستری که بر سر می گذاشت و آن عصای کوچک که به دست میگرفت. خانم و آقای لیتل اسمش را استوارت گذاشتند و آقای لیتل تختخواب کوچولویی از قوطی سیگار و سنجاق لباس برایش درست کرد. بر عکس بیشتر بچه ها استوارت به محض آنکه به دنیا آمد توانست راه برود. وقتی فقط یک هفته از عمرش می گذشت، می توانست سیم چراغ کنار اتاق را بگیرد و از آن بالا برود. خانم لیتل فوراً متوجه شد که لباسهایی که برای نوزاد تهیه کرده مناسب نیست و دست به کار شد و یک دست کت و شلوار آبی با دو جیب برایش درست کرد تا او بتواند دستمال و پول و کلیدهایش را در آن بگذارد هر روز صبح، قبل از اینکه استوارت لباس بپوشد، خانم لیتل به اتاقش میرفت و او را با ترازوی کوچکی که در واقع برای وزن کردن کاغذهای پستی بود، وزن میکرد. وزن استوارت موقع تولد به قدری کم بود که میشد او را با پست درجه یک فقط با مبلغی اندک پست کرد...
وقتی پسر دوم خانم فردریک سیلیتل به دنیا آمد، همه دیدند که او خیلی بزرگتر از یک موش نیست. در واقع این نوزاد شباهت بسیار زیادی به موش داشت. قدش فقط پنج سانتیمتر بود و دماغ تیز موش، دم موش، سبیلهای موش و رفتار خوشایند موش خجول را داشت. هنوز چند روز از تولدش نگذشته بود نه تنها شباهت عجیبی به موش پیدا کرده بود و رد و رفتارش نیز به رفتار موش میماند با آن کلاه خاکستری که بر سر می گذاشت و آن عصای کوچک که به دست میگرفت. خانم و آقای لیتل اسمش را استوارت گذاشتند و آقای لیتل تختخواب کوچولویی از قوطی سیگار و سنجاق لباس برایش درست کرد. بر عکس بیشتر بچه ها استوارت به محض آنکه به دنیا آمد توانست راه برود. وقتی فقط یک هفته از عمرش می گذشت، می توانست سیم چراغ کنار اتاق را بگیرد و از آن بالا برود. خانم لیتل فوراً متوجه شد که لباسهایی که برای نوزاد تهیه کرده مناسب نیست و دست به کار شد و یک دست کت و شلوار آبی با دو جیب برایش درست کرد تا او بتواند دستمال و پول و کلیدهایش را در آن بگذارد هر روز صبح، قبل از اینکه استوارت لباس بپوشد، خانم لیتل به اتاقش میرفت و او را با ترازوی کوچکی که در واقع برای وزن کردن کاغذهای پستی بود، وزن میکرد. وزن استوارت موقع تولد به قدری کم بود که میشد او را با پست درجه یک فقط با مبلغی اندک پست کرد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی استوارت لیتل: آدم کوچولویی که اندازه موش بود