کسی تو کیپ تاون گم نمی شه
نویسنده:
زوئی ویکوم
مترجم:
گلشن فیال
امتیاز دهید
«کسی تو کیپتاون گم نمیشه» ده داستان کوتاه بههمپیوسته است از زوئی ویکوم نویسندهی اهل آفریقای جنوبی و یکی از برجستهترین نمایندگان ادبیات این کشور در دوران پساآپارتاید که تاکنون اثری از او به فارسی منتشر نشده است. داستانهای این مجموعه را هرچند میتوان جداگانه نیز خواند اما خواندن تمامی آنها به ترتیبی که در کتاب آمده، مراحل گوناگونی از زندگی دختر یک خانوادهی رنگینپوست در آفریقای جنوبی تحت رژیم آپارتاید را به تصویر میکشد و از خلال آن زندگی مردمانی را که هرچند همهی آنها استعمار میشوند اما در ضمن در تقاطع ستمهای دیگری نیز زیست میکنند: داستان زندگی سیاهان و رنگینپوستان، شهریها و دهاتیها، زنان و مردان، فرودستان و طبقهی متوسط، کارگران و لایههای میانی.
در مقدمهی این مجموعهداستان ناشر به نبرد طبقاتیای میپردازد که در عرصه ادبیات و هنر نیز جریان داشته و دارد. از استیلای هژمونی رویکرد طبقهمتوسطی در ادبیات؛ هژمونیای که حاصل روند سیاسیای است که با پیمودن مسیری خونبار از تسخیر دانشگاه تحت عنوان انقلاب فرهنگی تا تصفیه و کشتار کارگران و دهقانان مبارز، از گلولهباران ترکمن صحرا تا ارتشکشی به کردستان، از کشتارهای سالهای دههی شصت تا قتلعام بزرگ تابستان شصت و هفت، از اعدام جمال چراغویسی تا گلولهباران کارگران خاتونآباد توانسته بود هژمونی سیاسی را به دست بیاورد و اتکای آن به طبقهی متوسطی بود که گمان میکرد به واسطهی «اصلاحات» سیاسی و «گشودگی»های اقتصادی، که نام مستعار اجرای سیاستهای نئولیبرالی بود، خواهد توانست امکان بهرهمندی از هر آن چیزی را به دست بیاورد که در دوران پر شکوه گذشته به لحاظ طبقاتی و اجتماعی به آن دسترسی داشت و اکنون هم به دلیل اعمال ممنوعیتهای حکومتی و هم به دلیل تضعیف موقعیت طبقاتی خودش در سلسلهمراتب نظم طبقاتیِ مسلط، دیگر به آن دسترسی ندارد. و به اینترتیب تفوق این جریان غالب در ادبیات چندان هم «معصومانه» نبوده است و مانند هر شمایل دیگری از استیلای طبقاتی مسیر پیمودهی آن با گوشت و استخوان طبقهی کارگر، فرودستان، مردم حاشیه و نیروهای مدافع آنها فرش شده است.
بیشتر
در مقدمهی این مجموعهداستان ناشر به نبرد طبقاتیای میپردازد که در عرصه ادبیات و هنر نیز جریان داشته و دارد. از استیلای هژمونی رویکرد طبقهمتوسطی در ادبیات؛ هژمونیای که حاصل روند سیاسیای است که با پیمودن مسیری خونبار از تسخیر دانشگاه تحت عنوان انقلاب فرهنگی تا تصفیه و کشتار کارگران و دهقانان مبارز، از گلولهباران ترکمن صحرا تا ارتشکشی به کردستان، از کشتارهای سالهای دههی شصت تا قتلعام بزرگ تابستان شصت و هفت، از اعدام جمال چراغویسی تا گلولهباران کارگران خاتونآباد توانسته بود هژمونی سیاسی را به دست بیاورد و اتکای آن به طبقهی متوسطی بود که گمان میکرد به واسطهی «اصلاحات» سیاسی و «گشودگی»های اقتصادی، که نام مستعار اجرای سیاستهای نئولیبرالی بود، خواهد توانست امکان بهرهمندی از هر آن چیزی را به دست بیاورد که در دوران پر شکوه گذشته به لحاظ طبقاتی و اجتماعی به آن دسترسی داشت و اکنون هم به دلیل اعمال ممنوعیتهای حکومتی و هم به دلیل تضعیف موقعیت طبقاتی خودش در سلسلهمراتب نظم طبقاتیِ مسلط، دیگر به آن دسترسی ندارد. و به اینترتیب تفوق این جریان غالب در ادبیات چندان هم «معصومانه» نبوده است و مانند هر شمایل دیگری از استیلای طبقاتی مسیر پیمودهی آن با گوشت و استخوان طبقهی کارگر، فرودستان، مردم حاشیه و نیروهای مدافع آنها فرش شده است.
آپلود شده توسط:
HeadBook
1402/05/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کسی تو کیپ تاون گم نمی شه