رسته‌ها
یک شیشه اشک جمع کرده بود
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 6 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 6 رای
داستان از عشق نوشتن و عاشقانه نوشتن و فراموش نکردنِ پیوند رازآلود و ناواضح مفهوم عشق با مفاهیم مرگ و سیاست و اروتیسم، بی‌افتادن به ورطه سانتیمانتالیسم یا بی‌روحیِ معاصر و تکرار مکررات البته سال‌هاست که حسرتی است در ادبیات مدرن فارسی. آنچه در این کتاب رخ داده، نویدبخشِ همچنان زنده‌بودن داستان عاشقانه و در عین‌حال نو و عمیق و ادیبانه و هنرمندانه است. نویسنده این کتاب در توصیف آنچه نوشته، می‌گوید: اگر نویسنده نان‌خورِ سانسور نمانَد، نتیجه‌اش همین یک مشت کاغذ می‌شود. اگر کلماتی که مٌهرِ سنّت خورده‌اند، دست و پا زدند میان کلماتی که دوره تجدد را گذرانده‌اند، نشانی‌اش می‌شود همین درِ داستانِ «شاعرخانه» و یک تُکِ پا بعدِ در، بعدِ چاق‌سلامتی، داستانِ «چرخِ چاه» حیاط‌پشتی است. نامِ تمامِ نویسندگانی که خود را خفه کرده‌اند، آنجا افتاده است. حتی بویشان نمی‌گندد، آن‌قدر که گمنامند. و دنبالِ داستان «قرطاس بازی» در راه‌پله‌های اداره ارشاد، همان اداره فرهنگ سابق، عمرشان پایین‌بالا شد. و میرزابنویس بی‌وقفه وقتشان را عقب می‌انداخت. دیگر وقت تقطیع چند جمله هم نداشتند. نوشتجاتشان چون داستان «بی‌تقطیع» فقط دست‌تو‌دست گشت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
109
آپلود شده توسط:
elahehj
elahehj
1402/02/09

کتاب‌های مرتبط

کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یک شیشه اشک جمع کرده بود

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
یک شیشه اشک جمع کرده بود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک