رسته‌ها

دو قرن نیرنگ: داستان تلخ استعمار انگلیس در ایران

دو قرن نیرنگ: داستان تلخ استعمار انگلیس در ایران
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 11 رای
نویسنده:
مترجم:
محمود طلوعی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 11 رای
ب‍ه‌ان‍ض‍م‍ام‌ ک‍ت‍اب‌ "ای‍ران‍ی‍ان‌ در م‍ی‍ان‌ ان‍گ‍ل‍ی‍س‍ی‍ه‍ا" / ن‍وش‍ت‍ه‌ س‍ردن‍ی‍س‌ رای‍ت‌ س‍ف‍ی‍ر پ‍ی‍ش‍ی‍ن‌ ان‍گ‍ل‍ی‍س‌ در ای‍ران‌

کتاب حاضر شرح و تحقیقی است از دو قرن روابط ایران و انگلستان که به تعبیر مولف، با هدف روشن ساختن سیاست مزدورانه و استعماری انگلستان در ایران طی دو قرن گذشته، تدوین شده است. کتاب متشکل از سه بخش اصلی است. بخش اول با مقدمه‌ای از پیشینه روابط ایران و انگلیس در سالیان پیش از استقرار روابط سیاسی این دو کشور آغاز می‌شود و با بررسی سیر سیاست استعماری انگلیس در ایران در دوران قاجاریه و سپس پهلوی‌ها ادامه می‌یابد. این بخش از هشت فصل تشکیل شده است.
۱. نظری به گذشته
۲. مراحل رشد سیاست استعماری انگلیس در ایران
۳. از قتل امیرکبیر تا اولین جنگ ایران و انگلیس
۴. از انقلاب مشروطیت تا قرارداد ۱۹۱۹
۵. از کودتای ۱۲۹۹ تا انقراض قاجاریه
۶. انگلیسی‌ها و سلطنت رضاشاه
۷. صعود و سقوط محمدرضا شاه
۸. نتیجه

بخش دوم ترجمه کتابی است به قلم "دنیس رایت" سفیر سال‌های دور انگلیس در ایران با عنوان "ایرانیان در میان انگلیسی‌ها "که روابط دو کشور را از دید دیگری مورد بررسی قرار می‌دهد و هر چند تا حدود زیادی جانبدارانه است، به علت دسترسی نویسنده به منابع دست اول، اطلاعات جالب توجهی از زوایای ناشناخته روابط ایران و انگلیس به دست می‌دهد. لازم به توضیح است "دنیس رایت" که اکنون رئیس موسسه تحقیقات ایرانی در انگلستان می‌باشد، نخستین بار پس از قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوران حکومت مصدق به عنوان کاردار مامور تهیه مقدمات تجدید رابطه بین دو کشور شد و ده سال بعد به عنوان سفیر به ایران بازگشت. او مدت هشت سال سفیر کبیر انگلیس در ایران بود و بعد از مراجعت به انگلستان و دوران یازنشستگی هم به عنوان یکی از کارشناسان امور ایران مورد مشورت دولت انگلیس بود و حتی در دوران انقلاب اسلامی نیز به عنوان "تحقیق" به ایران مسافرت کرده است. او تاکنون چند کتاب درباره ایران نوشته که یکی از آنها "انگلیسی‌ها در میان ایرانیان" نام دارد. این کتاب در سال ۱۳۵۹ به فارسی ترجمه و انتشار یافت. اما کتاب "ایرانیان در میان انگلیسی‌ها" که ترجمه آن بخش عمده کتاب حاضر را به خود اختصاص داده با توجه به موقعیت فعلی نویسنده به عنوان رئیس موسسه انگلیسی تحقیقات ایرانی در لندن، همچنین سابقه سیاسی او به عنوان سفیر انگلیس در ایران و بالاخره دسترسی وی به منابع و اسناد دست اول در زمینه آگاهی از ماهیت و چگونگی روابط ایران و انگلستان حائز اهمیت است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
675
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1401/12/08
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دو قرن نیرنگ: داستان تلخ استعمار انگلیس در ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
5
معمولا افراد قدرنشناس به قدرنشناسیشون آگاه نیستند
درود
در اینطور دیدگاه ها همیشه سوالی برایم پیش می آید پهلوی چه لیاقتی میخواست که ما نداشتیم؟
مگر مملکت برای پدر و پدرجد ایشان بوده و ما موالی او بودیم که لیاقت ایشان را نداشتیم؟ پس حقوقی شهروندی که در مشروطه گرفتیم چه ارزشی داشت؟ اینطور دیدگاه ها فقط ضد ایرانی و ضد ملی نیست در اصل ضد مشروطیت است
درود دوست عزیز، کسی نگفت که مملکت برای پدر و پدرجد کسی است بی دلیل شلوغش نکنید که اَنگی به دیگران بزنید و پیرو آن اَنگ سخن خود را به کُرسی بنشانید !
لیاقت خواستن هم نیازمند این نیست که شما موالی کسی باشید (؟!) برای شما نمونه ای می آورم. محل کار شما لیاقت شما را برای مهارتی که دارید با توجه به رفتاری که با شما میکند یا دارد یا ندارد، اگر لیاقت شما را نداشته باشد به این معنیست که اداره محل کار شما موالی شما بود ؟ مِهر کنید استدلالی خردمندانه و قابل سنجش بدور از پیشداوری و احساسات، چه نفرت و چه مِهر به یک شخصی بیاورید، تا آن موقع خدمات هر دوره را بتوان دادمندانه بررسی کرد.
پس از روشن شدن این موضوع که کسی چنین دیدگاه هایی که شما مطرح کردید را نداده، دانستن این موضوع هم بد نیست که رضا شاه بزرگ، برگزیده همان مشروطه خواهان مجلس ملی با بیشترین رای و بدون حتی یک رای مخالف بوده و در ادامه جنبش مشروطه گام برداشته، نیازی به خواندن هزاران خط از نامه، متن و یا نسک ویژه ای نیست؛ با نگاهی آسان و جستجویی ساده در اینترنت درگرگونی های بوجود آمده از دوران نگون بار و بد فرجام قاجار تا پایان دوران پهلوی هویدا است و این آن چیزی است که دوستمان میگوید ما (یا به باور من توده کوچک ولی پر سر و صدایی از ایرانیان) لیاقتش را نداشتیم، نه اینکه مملکت مال پدر جدِ کسی بوده و کسی موالی کسی بوده !!! شاید همینکه تا همین امروز بجای سپاسگزاری، از مهر و نیکی این خانواده، بی دلیل دل چرکی داریم و پاسخ آن را با نفرت و بیانیه هایی بی اساس درباره موالی بودن (؟؟؟) و چیز هایی از این دست میدهیم نشانی از بی لیاقتی مورد اشاره دوستمون باشه.
پهلوی، لیاقت می خواست که نداشتند
لیاقت شان در حد آفتابه خمینی بود که بهش رسیدند
خدمات پادشاهان ایرانساز پهلوی، از هیچ کس پوشیده نیست،
اگر پهلوی نبود در کپک قاجار فسیل شده بودیم، یا که خیلی شانص می آوردیم امروز شلوار سندبادی طالبان را پوشیده بودیم و مشغول خاراندن خشتک مان از کپک و شپش بودیم،
درود بر پادشاهان ایرانساز پهلوی
دو قرن نیرنگ: داستان تلخ استعمار انگلیس در ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک