رسته‌ها
وظیفه ما در حفاظت از کره زمین ۲
امتیاز دهید
5 / 3
با 1 رای
امتیاز دهید
5 / 3
با 1 رای
زندگی کردن روی زمین در کنار تمام زیبایی هایش، نیاز به مراقبت دارد. چیزی که این روزها بیشتر از همیشه در معرض خطر است زندگی انسان ها در کره زمین است. اخبار و حوادث ناخوشایند طبیعی و انسانی نشان می دهد عواملی وجود دارند که ممکن است در آینده باعث نابودی و یا تغییر در شرایط اقلیمی و از بین رفتن حیات در کره زمین شوند. بعضی از این عوامل که زاییده دست بشر است تا گذشته‌های ‌خیلی نزدیک اهمیت چندانی نداشت ولی امروزه نمی‌توان از آنها چشم پوشی کرد چرا که بقای حیات انسان را تهدید می کند. پس برای محافظت از کره زمین ابتدا باید دقیقاً بدانیم که چگونه به آن آسیب می رسانیم و عوامل تهدید کننده آن را بشناسیم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
36
آپلود شده توسط:
melorin
melorin
1402/01/24
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی وظیفه ما در حفاظت از کره زمین ۲

تعداد دیدگاه‌ها:
5
خویشکاری ما در نگهداری از گوی زمین
« خویشکاری » : وظیفه ، گویا چندان قدمتی ندارد . فرهنگ معین آن را معادل کشاورز آورده و این همان است که در نسخ شاهنامه فردوسی « خیش کار » ثبت شده : « ... کنم چاه آب اندرو صدهزار / توانگر کنم مردم خیش کار م ( داستان گشتاسب ) . « نگهداری » هم آمیزه پرسش برانگیزی است . نگه / نگاه داشتن چه ربط و پیوندی با پاسبانی و پاسداری دارد ؟ بگذریم ! آن چه در بررسی عنوان کتاب مهم تر است ، انگاره نویسنده از رابطه انسان و زمین است . انسانی که جزئی از بیوسفر و پوسته زمین و تابع تحولات میدان مغناطیسی ، جریان های آب و هوایی ، جابه جایی طبقات و لایه های و ........... آن است ، خود را جدای از زمین و در جایگاه پرستار و پاسدار زمین تصور می کند !
از پروا و بازنمایی ارزشمند شما سپاسگزارم . در راستای نوشته شما ، پیشنهاد می کنم نَسک های زیر را اگر دوست داشتید بخوانید : پارسی بگوییم تازی نگوییم ، پارسی سره بگوییم و بنویسیم ، پارسی بگوییم جیبی .
چندی بر آن بودم که یکسره پارسی بنویسم اما چنان که همریخت و هماهنگ با سخن زنده و هر روزه باشد ؛ به دیگر سخن ، دیریاب نباشد و آوا و بافت گفتار برجسته نشود و اندرونه آن را به کناره نراند . بر این پایه ، برابر نهادهای فراموشیده و نوساخته های خوشاهنگ و استوار را گرد می آوردم و نوشته ها را بر پایه توشه اندوخته بازمی نوشتم . این گرایش بیش از آن که تازی ستیزانه باشد ( که نباید باشد ) ، گرایش به بازاندیشی روند رویش زبان و وفاداری به هنجارها و ویژگی های شاخه زایی آن است . هر زبانی دربردارنده شناختی ویژه است و با بررسی و سنجش همانندی ها و ناهمسانی های زبان ها ، می توان پدیده ها را از سویه های گوناگون نگریست ، و این بایسته رویش شناخت و بستر همزیستی مردمان در روند همبستگی فزاینده است . خلاصه این که : دغدغه شما را درک می کنم ولی مقابله با گفتمان استعماری « دشمنی با خویشان و همسایگان » را واجب می دانم .
درباره دشمنی با همسایگان و مانند این نوشتید . در این باره می گویم که سالمَه(تاریخ) ما را به دشمنی یا دوستی با همسایگان وا می دارد . چنین نیست که خودکار و بدون پیشینه ، کسی یا گروهی به دوستی یا دشمنی با کسان و گروه های دیگر پردازند . درباره بخش نخست نوشته شما ، اگر به پارسی سره دلبسته هستید ، بجز نسک هایی که پاسخ پیشین پیشنهاد دادیم ، پیشنهاد دیگر ما ، شنیدن سخنان پروفسور کزازی و افزون بر این ، نسک ها و نوشته های پروفسور کزازی و آیینمرگ احمد کسروی تبریزی است . همچنین «تاریخ بلعمی» که غوغا می کند و جان آدمی از خواندن پارسی زیبایش به پرواز در می آید.
وظیفه ما در حفاظت از کره زمین ۲
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک