داستانهای هلندی

شامل ۱۲ داستان کوتاه با عناوین:
مرد مزین / قیصر سیاه / مفقود شدن برچه، س / موتور سواری در دریا / جشنی که راه کننده فیلها راه انداخت / سنگفرشها / بالاسری ها / مصاحبه / در آن ساعت گرگها زوزه می کشند / تیمساری که گوشش کار صدتا جاسوس را می کرد / دختری که نامش را گم کرده بود / درهای باز و درهای بسته

از داستان مرد مزین:
قرارگاه نظامی در دل صخره بود. اقیانوس از افق دور می آمد و می رفت. در دل صخره جایی که زیر دریایی ها چشمک زنان با حرکت امواج بالا و پایین می رفتند، از محل کارگاهها که درون صخره بود، سروصدای ماشین آلات و داد و قال کارگران و صدای بلند موسیقی درهم پیچیده بازتاب داشت. روی سکوئی شناور و روشن از نور الکتریکی، یک بر ملوان با لباس کار ایستاده بودند...