رسته‌ها
خویشتن من
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 8 رای
از مقدمه کتاب:
منی که خویشتنش نام این کتاب است، یک منِ تک‌نفره، سطحی و ساده نیست.
همه‌ی ما خود را من می‌نامیم اما خوشبخت آن است که بزرگترین منِ کائنات، قدیمی‌ترین منِ تاریخ، وسیع‌ترین منِ جغرافیا، عاشقانه‌ترین منِ شعر، عمیق‌ترین منِ فلسفه، مستحکم‌ترین منِ اجتماعی، سالم‌ترین منِ پزشکی، عالی‌ترین منِ روانشناسی را داشته باشد.
ای کاش منِ هر کدام از ما شامل تمام کائنات شود؛ آن زمان است که همگی یک من و یک تن خواهیم بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
Hrahmaani
Hrahmaani
1401/03/02

کتاب‌های مرتبط

تخیلات واقعی
تخیلات واقعی
4.3 امتیاز
از 3 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خویشتن من

تعداد دیدگاه‌ها:
5
اگر چشمانت را باز کنی ، خودت را در جان من خواهی یافت ...مگر از من جدا هستی...؟ اگر فکر می‌کنی از من جدایی پس چرا نبضت که میزند جان می گیرم و غصه که می‌خوری دلم می‌میرد و لبخندت جان مرا با نشاط می‌سازد..؟
✍ #حمید_رحمانی
📚 #خویشتن_من
هیچ کس به اندازه‌ی آن‌که آخرین لحظات غرق شدن در آب را سپری کرده و نجات یافته، لذت و ارزش زندگی را درک نمی‌کند. و تنها کسی بیشترین ارزش آزادی را درک می‌کند که بیشترین محرومیت از آن و بیشترین زندان را تجربه کرده باشد، همان زندانی که گاهی به پهنای یک کشور و یک سرزمین می‌گردد.
ص ۲۰
«آن روز کار تمام شد و پروژه شکست خورد..»
«کدام روز..؟ »
«همان روز که برادرت قابیل، هابیل را کشت...!
اما اینکه بتوانیم از این پروژه‌ی شکست خورده، یک موفقیّت بسازیم دیگر هنرمندیِ خودمان است و کسی در آن نقشی ندارد، و این، اگر بخواهیم اتفاق می افتد.
وقتی از همان ابتدا ابزار جدایی حاکم شود و خنجر برادرکشی به هوا بلند شود یعنی جدایی.. یعنی شکافتن قلب یگانگی...
این یعنی از همان ابتدا، افتراق با شمشیر بر فرق اتّحاد زد.. و دیوار اتّحاد فرو ریخت و پروژه شکست خورد..»
| کتاب: #خویشتن_من | نویسنده: #حمید_رحمانی | صفحه: ۹۹ | نشر: #ارشدان | چاپ: اول، سال ۱۳۹۹ |

هر کس درون خود لیلایی دارد که مجنونِ اوست. اگر همان لیلا را در بیرون بیابد یا بسازد که خوشبخت‌ترین است وگرنه که با همسرش زندگی می‌کند و با لیلایش تنهاست.
| کتاب: #خویشتن_من | نویسنده: #حمید_رحمانی | صفحه: ۵۳ | نشر: #ارشدان | چاپ اول سال ۱۳۹۹
خویشتن من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک