رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

«آن روز کار تمام شد و پروژه شکست خورد..» «کدام روز..؟ » «همان روز که برادرت قابیل، هابیل را کشت...! اما اینکه بتوانیم از این پروژه‌ی شکست خورده، یک موفقیّت بسازیم دیگر هنرمندیِ خودمان است و کسی در آن نقشی ندارد، و این، اگر بخواهیم اتفاق
هر کس درون خود لیلایی دارد که مجنونِ اوست. اگر همان لیلا را در بیرون بیابد یا بسازد که خوشبخت‌ترین است وگرنه که با همسرش زندگی می‌کند و با لیلایش تنهاست. | کتاب: #خویشتن_من | نویسنده: #حمید_رحمانی | صفحه: ۵۳ | نشر: #ارشدان | چاپ اول سال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک