دو جاسوس در تهران
نویسنده:
ایرج جوادی
امتیاز دهید
داستان این کتاب برپایه فعالیتهای اتمی ایران و خرابکاریهای جاسوسان خارجی برای جلوگیری از پیشرفت این فعالیتها نوشته شده است
ناشر در توضیح کتاب این جملات را روی جلد درج کرده است: آیا اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران حمله خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش همان چیزی است که طی روند داستان کتاب «دو جاسوس در تهران» به آن پی خواهید برد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
«صبح روز دوشنبه 25 جون 2012 فرنک اتومبیل خود را در پارکینگ پارک وسونا در شهر لاس گتوس در کالیفرنیای شمالی پارک کرد. آن روز صبح یک روز دوشنبه بود و بهطور طبیعی در روزهای کاری هفته، یعنی از دوشنبه تا جمعه پارک خلوت بود. آن هم در ساعت 6:30 صبح. فرنک از اتومبیل پیاده شد. به پشت اتومبیل رفت و دوچرخهی خودش را که پایههای آن در عقب اتومبیل روی سپر عقب تعبیه شده بود باز کرد. سپس در اتومبیل را با دستگاه کنترل از راه دور قفل کرد. سوار دوچرخه شد و به طرف دریاچهی مصنوعی که در وسط پارک قرار داشت حرکت کرد. فرنک در طول عمرش هیچوقت ورزش روزانه خود را ترک نکرده بود. البته نوع ورزش به تناسب محل زندگی، مشغله و امکاناتی که در اختیارش بود عوض میشد. در جوانی به اقتضای نیاز شغلی انواع ورزشهای رزمی را آموخته بود و بهطور مرتب تمرین میکرد. سالهایی که در کشورهایی مختلف زندگی میکرد، از وسایل ورزشی که سازمان در اختیارش گذاشته بود استفاده میکرد که شامل تنیس، والیبال، بسکتبال و فوتبال بود، در بعضی موارد یگانه وسیلهای که در اختیارش بود وسایل نرمش و ورزشهای درون سالن از قبیل هالتر، فنر و ماشینهای بدنسازی بود ...»
بیشتر
ناشر در توضیح کتاب این جملات را روی جلد درج کرده است: آیا اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران حمله خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش همان چیزی است که طی روند داستان کتاب «دو جاسوس در تهران» به آن پی خواهید برد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
«صبح روز دوشنبه 25 جون 2012 فرنک اتومبیل خود را در پارکینگ پارک وسونا در شهر لاس گتوس در کالیفرنیای شمالی پارک کرد. آن روز صبح یک روز دوشنبه بود و بهطور طبیعی در روزهای کاری هفته، یعنی از دوشنبه تا جمعه پارک خلوت بود. آن هم در ساعت 6:30 صبح. فرنک از اتومبیل پیاده شد. به پشت اتومبیل رفت و دوچرخهی خودش را که پایههای آن در عقب اتومبیل روی سپر عقب تعبیه شده بود باز کرد. سپس در اتومبیل را با دستگاه کنترل از راه دور قفل کرد. سوار دوچرخه شد و به طرف دریاچهی مصنوعی که در وسط پارک قرار داشت حرکت کرد. فرنک در طول عمرش هیچوقت ورزش روزانه خود را ترک نکرده بود. البته نوع ورزش به تناسب محل زندگی، مشغله و امکاناتی که در اختیارش بود عوض میشد. در جوانی به اقتضای نیاز شغلی انواع ورزشهای رزمی را آموخته بود و بهطور مرتب تمرین میکرد. سالهایی که در کشورهایی مختلف زندگی میکرد، از وسایل ورزشی که سازمان در اختیارش گذاشته بود استفاده میکرد که شامل تنیس، والیبال، بسکتبال و فوتبال بود، در بعضی موارد یگانه وسیلهای که در اختیارش بود وسایل نرمش و ورزشهای درون سالن از قبیل هالتر، فنر و ماشینهای بدنسازی بود ...»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دو جاسوس در تهران