رسته‌ها
ماهی سیاه کوچولو
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 407 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 407 رای
برگرفته از متن کتاب:
شب چله بود. ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمع کرده بود و برای آنها قصه می گفت:
یکی بود یکی نبود! یک ماهی سیاه کوچولو بود که با مادرش در جویباری زندگی می کرد. این جویبار از دیواره های سنگی کوه، بیرون می زد و به دره روان می شد. خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود؛ زیر سقفی از خزه. شبها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده، مهتاب را توی خانه شان ببیند.
مادر و بچه صبح تا شام، دنبال همدیگر می افتادند و گاهی هم قاطی ماهیهای دیگر می شدند و تندتند تو یک تکه جا میرفتند و بر می گشتند. این بچه یکی یک دانه بود. چون از ده هزار تخمی که ما در گذاشته بود، تنها همین یک بچه سالم درآمده بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
47
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/06/02

کتاب‌های مرتبط

زیر درخت مقدس
زیر درخت مقدس
3.3 امتیاز
از 3 رای
بامبی - والت دیزنی
بامبی - والت دیزنی
4 امتیاز
از 2 رای
آقا قدقدا اذان بگو
آقا قدقدا اذان بگو
5 امتیاز
از 1 رای
آندرس مورچه خوار
آندرس مورچه خوار
4 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ماهی سیاه کوچولو

تعداد دیدگاه‌ها:
113
من فعلا نخوندمش ولی میدونم کارهای بهرنگی خوبه
یک کتاب تأثیرگذار و تربیتی برای تمامی نسلها
ماهی سیاه کوچولو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک