ماهی سیاه کوچولو
نویسنده:
صمد بهرنگی
امتیاز دهید
برگرفته از متن کتاب:
شب چله بود. ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمع کرده بود و برای آنها قصه می گفت:
یکی بود یکی نبود! یک ماهی سیاه کوچولو بود که با مادرش در جویباری زندگی می کرد. این جویبار از دیواره های سنگی کوه، بیرون می زد و به دره روان می شد. خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود؛ زیر سقفی از خزه. شبها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده، مهتاب را توی خانه شان ببیند.
مادر و بچه صبح تا شام، دنبال همدیگر می افتادند و گاهی هم قاطی ماهیهای دیگر می شدند و تندتند تو یک تکه جا میرفتند و بر می گشتند. این بچه یکی یک دانه بود. چون از ده هزار تخمی که ما در گذاشته بود، تنها همین یک بچه سالم درآمده بود...
شب چله بود. ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمع کرده بود و برای آنها قصه می گفت:
یکی بود یکی نبود! یک ماهی سیاه کوچولو بود که با مادرش در جویباری زندگی می کرد. این جویبار از دیواره های سنگی کوه، بیرون می زد و به دره روان می شد. خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود؛ زیر سقفی از خزه. شبها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده، مهتاب را توی خانه شان ببیند.
مادر و بچه صبح تا شام، دنبال همدیگر می افتادند و گاهی هم قاطی ماهیهای دیگر می شدند و تندتند تو یک تکه جا میرفتند و بر می گشتند. این بچه یکی یک دانه بود. چون از ده هزار تخمی که ما در گذاشته بود، تنها همین یک بچه سالم درآمده بود...
آپلود شده توسط:
Reza
1386/06/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماهی سیاه کوچولو
رفتم به دوران دبستانم مجموعه داستانهاشو داشتم ولی یکی برد و دیگه پس نداد خیلی بده کتاب امانت بگیری و پس ندی
ميشه با اين جمله مسير زندگي رو پيدا كرد
ولي به محض زدن از دوردست ترين نقاط كلاغاي شهر يهو پركشيدن اومدن بالاي سرم و انقدر قارقار كردن كه داشتم ديوونه ميشدم واقعا جالب بود اون اهميتشون به يه عضو جامعه كلاغها كه تو كتاب خونده بودم حتي فيلمش رو هم دارم با دوربين فيلم گرفتم كه واقعا آسمون سياه شده بود از كلاغ;-(:D
‹‹ مرگ خيلي آسان مي تواند الان به سراغ من بيايد اما من تا مي توانم زندگي مي كنم ، نبايد به پيشواز مرگ بروم . البته اگر يک وقتي با مرگ روبرو شدم ،كه مي شوم، مهم نيست مهم اين است كه مرگ من يا زندگي من چه اثري در زندگي ديگران داشته باشد... ››
کتابی زیبا ،خواندنی و تاثیر گذار !!!