شاه خاکستری چشم
نویسنده:
آنا آخماتوا
مترجم:
شاپور احمدی
امتیاز دهید
برگردانهای انگلیسی ای که از شعرهای آنا آخماتوا با هم سنجیدهام، بسیار همگوناند، و به پیروی از متن اصلی (روسی) منظوم و بیشستر قافیهدار. تلاش مترجمان بر این بوده است که در روند ترجمه، شعر را بازسازی کنند.
اما بیشتر برگردانهای فارسی با یکدیگر ناهمسازند. امید دارم در گامهای پسین بتوان زهرخند آخماتوا را در سایهروشن سخن پارسی، تیز و درخشان تماشا کرد.
بیشتر
اما بیشتر برگردانهای فارسی با یکدیگر ناهمسازند. امید دارم در گامهای پسین بتوان زهرخند آخماتوا را در سایهروشن سخن پارسی، تیز و درخشان تماشا کرد.
آپلود شده توسط:
شالف
۱۳۸۹/۰۴/۰۵
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شاه خاکستری چشم
اوایل چنان نزدیکند که می گوییم
انگار همین دیروز بود.
جان در پناهشان می آرامد
و جسم در سایه شان سر پناهی می یابد.
خندهای است که فرو ننشسته و اشکی که همچنان جاری ست
لکه جوهری روی میز که هنوز هست
و بوسه خداحافظی که گرمی اش در دل احساس می شود...
اما چنین حسی دیری نمی پاید...
*
زمانی میرسد که درآن سر پناه دیگر نیست
در جایی پرت به جایش خانه ای تنهاست
با زمستانی سردسرد و تابستانی سوزان
خانه ای سراسر خاک گرفته و لانه عنکبوت ها گشته
جایی که نامه های عاشقانه آتشین خاکستر می شوند
و عکس ها رنگ می بازند
آدم ها طوری آن جا می روند که به گورستانی
باز که می گردند دست ها را با صابون می شویند
اشكها روانشان را پاك كمي كنند و سخت آه مي كشند...
خاطره ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم , توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه
در چشمانم خیره شود اگر کسی
آن را خواهد دید
غمگین تر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوه زا شنیده است
می دانم خدایان انسان را
بدل به شیئی می کنند , بی آن که روح را از او بر گیرند
تو نیز بدل به سنگی شده ای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی
آخرین جام را می خورم به سلامتی
پیوندی که از هم گسست
تنهایی ما دو
اندوه من
همیشه می خورم به سلامتی
لبانی که دروغ گفتند
چشمانی که چون گور سرد بودند
دنیایی بی رحم و خشن
و نجات بخشی که در خواب است
جدایی از تو هدیه ای است
فراموشی تو نعمتی
...
اما عزیز من
آیا زنی دیگر
صلیبی را که من بر زمین نهادم
بر دوش خواهد کشید ؟
...
----------------------------------------------
آنّا آخماتووا با نام اصلی آنّا آندرییوا گارینکو (۱۸۸۹-۱۹۶۶) شاعر و نویسنده اهل روسیه بود. او یکی از بنیانگذاران مکتب شعری آکمهئیسم (اوجگرایی) است. او همسر نیکولای گومیلیف شاعر و مادر لِف گومیلیف نویسنده و مردمشناس است.
بنمایههای اشعار وی را گذر زمان، خاطرات و یادبودهای گذشته، سرنوشت زن هنرمند و دشواریها و تلخیهای زیستن تشکیل میدهد.
مابقی :
زندگی نامه آنا آخماتووا در ویکی پدیا
----------------------------
زندگی من
آنا آخماتوا
در ۱۸۸۹ سال تولد من، چارلی چاپلین به دنیا آمد، (سونات کرتروز) تولستوی منتشر شد، برج ایفل ساخته شد و هیتلر و ظاهراً الیوت هم دیده به جهان گشودند. در تابستان آن سال فرانسویان صدمین سالگرد به آتش کشیدن باستیل را جشن گرفتند و در شب تولد من، ۲۲ ژوئن، جشن چله تابستان برگزار می شود.
مابقی :
http://www.aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/c5c1136821589p1.php