از اوین تا ابوغریب
نویسنده:
فرهاد جواهری یار
امتیاز دهید
کتاب از اوین تا ابوغریب مجموعه ای است از خاطرات آقای فرهاد جواهری یار که سال های زیادی را با فرقه رجوی گذرانده است. او در این کتاب به طرزی مو شکافانه و تحلیل گرایانه آن چه را که در این سال ها به اعضاء فرقه و به ویژه خود او گذشته است به خوبی به تصویر می کشد. خاطرات و گفته هایی که نه تنها برای او بلکه برای بسیاری دیگر از اسیران اشرف به وقوع پیوسته است. این کتاب در سال 1383 توسط انجمن سیاسی فرهنگی ایران پیوند به چاپ رسیده است.
من فرهاد جواهری یار ، فعالیت حرفه ای / سیاسی ام را با سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۱ در ایران آغاز کردم، نخست در هسته های مقاومت سازماندهی شده به فعالیت پرداختم. در آن سال ها خفقان خطوط انحرافی ای که از سوی رهبری سازمان به نیروهای داخل کشور یعنی هسته های مقاومت در داخل کشور داده می شد، باعث هزاران دستگیری ای شد که بسیاری از آن دستگیر شدگان اعدام شدند. بعدها مسعود رجوی شخصاً اعتراف کرد که تمامی آن اعمال را نه در جهت سرنگونی و مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی که تنها برای حفظ نیرو انجام داده است، در واقع در آن سال ها و بعدها نیز تنها چیزی که برای او و شرکایش در رهبری سازمان اهمیتی نداشت، جان فرزندان مردم ایران بوده است. رجوی نه تنها این استدلال را منطقی می دانست بلکه به این رفتار نفرت انگیز جنبه تقدس نیز داده، چنین عملکردی را شاهکار خودش قلمداد می کرد! رجوی معتقد بود که خانواده های اعدام شدگان و زندانیان مجاهدین منبع پایان ناپذیر نیرو و امکانات بالقوه برای سازمان مجاهدین هستند. اما در داخل ایران پس از کمر شکن شدن مبارزه مسلحانه تمامی نیروها و امکانات سازمان به زیر ضرب رفت، هسته های مقاومت این دوران هم یکی پس از دیگری ضربه خورده و نفرات این تیم ها یا در درگیری ها از بین رفتند و یا دستگیر، زندانی و اعدام شدند، خوش شانس ترین این نیروها به چندین سال زندان محکوم شدند. من نیز در آبان ماه سال 1363 دستگیر شدم و مدت 4 سال را در زندان های اوین، قزل حصار، و گوهر دشت به سر بردم ، پس از آزادی نیز به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده به کشور پاکستان رفتم ...
بیشتر
من فرهاد جواهری یار ، فعالیت حرفه ای / سیاسی ام را با سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۱ در ایران آغاز کردم، نخست در هسته های مقاومت سازماندهی شده به فعالیت پرداختم. در آن سال ها خفقان خطوط انحرافی ای که از سوی رهبری سازمان به نیروهای داخل کشور یعنی هسته های مقاومت در داخل کشور داده می شد، باعث هزاران دستگیری ای شد که بسیاری از آن دستگیر شدگان اعدام شدند. بعدها مسعود رجوی شخصاً اعتراف کرد که تمامی آن اعمال را نه در جهت سرنگونی و مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی که تنها برای حفظ نیرو انجام داده است، در واقع در آن سال ها و بعدها نیز تنها چیزی که برای او و شرکایش در رهبری سازمان اهمیتی نداشت، جان فرزندان مردم ایران بوده است. رجوی نه تنها این استدلال را منطقی می دانست بلکه به این رفتار نفرت انگیز جنبه تقدس نیز داده، چنین عملکردی را شاهکار خودش قلمداد می کرد! رجوی معتقد بود که خانواده های اعدام شدگان و زندانیان مجاهدین منبع پایان ناپذیر نیرو و امکانات بالقوه برای سازمان مجاهدین هستند. اما در داخل ایران پس از کمر شکن شدن مبارزه مسلحانه تمامی نیروها و امکانات سازمان به زیر ضرب رفت، هسته های مقاومت این دوران هم یکی پس از دیگری ضربه خورده و نفرات این تیم ها یا در درگیری ها از بین رفتند و یا دستگیر، زندانی و اعدام شدند، خوش شانس ترین این نیروها به چندین سال زندان محکوم شدند. من نیز در آبان ماه سال 1363 دستگیر شدم و مدت 4 سال را در زندان های اوین، قزل حصار، و گوهر دشت به سر بردم ، پس از آزادی نیز به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده به کشور پاکستان رفتم ...
آپلود شده توسط:
Hoda1990
1400/06/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از اوین تا ابوغریب