در کنار پدرم ; مصدق
نویسنده:
غلامحسین مصدق
درباره:
محمد مصدق
امتیاز دهید
ویرایش و تنظیم: غلامحسین نجاتی
خاطرات دکتر غلامحسین مصدق
محمد مصدق (۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) دولتمرد والی و نماینده چند دوره مجلس شورای ملی و نخستوزیر ایران از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود.
وی همچنین به عنوان معمار ملی شدن صنعت نفت ایران که زیر نفوذ بریتانیا (شرکت نفت ایران و انگلیس بعدها بریتیش پترولیوم بی پی) بود شناخته میشود.
سید ابوالقاسم کاشانی از جمله کسانی بود که در پی حمایت مردمی از محمد مصدق به صف حامیان او پیوست. حضور او در مناقشه ۳۰ تیر که سرانجام منجر به پیروزی جبهه ملی و صنعت ملی شدن نفت و رسیدن دوباره مصدق به نخست وزیری شد، اوج همکاری روحانیون با دولت مردمی محمد مصدق بود. اما این حمایتها دیری نپایید. تبلیغ شدید علیه وجهه مذهبی مصدق، ترس از رواج فعالیتهای حزب توده و هراس نابودی دودمان تنها حاکم شیعی جهان، روحانیون را از دولت محمد مصدق دور کرد. اختلافها با چند انتصاب دولت مصدق که مورد انتقاد مذهبیها بود، بالا گرفت و سرانجام منتهی به انحلال مجلس هفدهم به وسیله رفراندوم عمومی شد که کاشانی را به سمت مخالفت و دشمنی با دولت مصدق سوق داد. در ماههای آخر عمر دولت محمد مصدق، کاشانی گرچه سکوت کرده بود اما پیدا و پنهان و با حمایت از دسته جات مذهبی، خصوصاً گروه "شعبان بی مخ"، اعلام مکرر در خطر بودن اسلام و تحریک به مقاومت گروههایی که علقه مذهبی داشتند، آشکارا به تضعیف دولت محمد مصدق اهتمام ورزید. درنتیجه کودتاچیان که از این اختلاف بیش ترین استفاده را برده بودند، کار مردمی ترین دولت تاریخ معاصر ایران را یک سره ساختند. پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد، سید ابوالقاسم کاشانی به شاهی که با کودتا علیه دولت قانونی کشور خود، به کشور و قدرت بازگشته بود تبریک گفت و او را از جمله کسانی میدانند که در نوشتن پیام تبریک مرجعیت زمان، بروجردی به شاه دخیل بود. در یک اظهارنظر آشکار پس از کودتا نیز کاشانی گفت:
«مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست»
بیشتر
خاطرات دکتر غلامحسین مصدق
محمد مصدق (۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) دولتمرد والی و نماینده چند دوره مجلس شورای ملی و نخستوزیر ایران از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود.
وی همچنین به عنوان معمار ملی شدن صنعت نفت ایران که زیر نفوذ بریتانیا (شرکت نفت ایران و انگلیس بعدها بریتیش پترولیوم بی پی) بود شناخته میشود.
سید ابوالقاسم کاشانی از جمله کسانی بود که در پی حمایت مردمی از محمد مصدق به صف حامیان او پیوست. حضور او در مناقشه ۳۰ تیر که سرانجام منجر به پیروزی جبهه ملی و صنعت ملی شدن نفت و رسیدن دوباره مصدق به نخست وزیری شد، اوج همکاری روحانیون با دولت مردمی محمد مصدق بود. اما این حمایتها دیری نپایید. تبلیغ شدید علیه وجهه مذهبی مصدق، ترس از رواج فعالیتهای حزب توده و هراس نابودی دودمان تنها حاکم شیعی جهان، روحانیون را از دولت محمد مصدق دور کرد. اختلافها با چند انتصاب دولت مصدق که مورد انتقاد مذهبیها بود، بالا گرفت و سرانجام منتهی به انحلال مجلس هفدهم به وسیله رفراندوم عمومی شد که کاشانی را به سمت مخالفت و دشمنی با دولت مصدق سوق داد. در ماههای آخر عمر دولت محمد مصدق، کاشانی گرچه سکوت کرده بود اما پیدا و پنهان و با حمایت از دسته جات مذهبی، خصوصاً گروه "شعبان بی مخ"، اعلام مکرر در خطر بودن اسلام و تحریک به مقاومت گروههایی که علقه مذهبی داشتند، آشکارا به تضعیف دولت محمد مصدق اهتمام ورزید. درنتیجه کودتاچیان که از این اختلاف بیش ترین استفاده را برده بودند، کار مردمی ترین دولت تاریخ معاصر ایران را یک سره ساختند. پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد، سید ابوالقاسم کاشانی به شاهی که با کودتا علیه دولت قانونی کشور خود، به کشور و قدرت بازگشته بود تبریک گفت و او را از جمله کسانی میدانند که در نوشتن پیام تبریک مرجعیت زمان، بروجردی به شاه دخیل بود. در یک اظهارنظر آشکار پس از کودتا نیز کاشانی گفت:
«مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در کنار پدرم ; مصدق
امروز تکلیف عموم ملت ایران از وضیع و شریف و کوچک و بزرگ است که با جان و دل به دولت و نهضت ملی و دکتر مصدق کمک کنند و از بذل جان و مال در راه توفیق نهضت خودداری نورزند . ( علی اکبر دهخدا / روزنامه باختر امروز / ۹ تیر ۱۳۳۲ )
مصدق با اعمال خود پایه های عظمت امپراتوری انگلستان را لرزانید. ( مجله ی تایم )
هنگامی که درباره ی من مطالبی از رادیو پخش میشود ، از لفظ جناب و القاب مشابه خودداری کنید . ( دکتر مصدق )
در اسناد محرمانه منتشر شده از سازمان اطلاعات آمریکا (هر 50 یا 70 سال برخی از اسناد منتشر میشوند ) به وضوح به این قضیه اشاره شده که سرنگون شدن مصدق با دخالت روحانیت اتفاق افتاده . در جایی نوشته شده که روحانیت ایران باید از مردم ایران عذرخواهی کند ...
مجددا در دوران قاجار شاهان بی کفایت قاجار برای مشروعیت بخشیدن به حکومت منحوس خود دست در دست روحانیت به مکیدن خون مردم بدبخت این سرزمین مشغول بودند و همواره روحانیون بیخرد با تحمیق مردم و نگهداشتن رعیت در جهل، ضربه های جبران ناپذیری به پیکر ایران وارد ساختند که تاریخ نظیرش ندیده..
این نمونه هم یکی از نمونه های جبران ناپذیر ضربه به "ملت و ملیت ایرانی" بود که درست در لحظه تاریخی برای این سرزمین، فرصتی دیگر با توطئه این قشر بر باد رفت..
تا کی دگربار مادر فلک چون قائم مقام فراهانی، امیرکبیری، مصدقی... بزاید؟!
ولی باید با امید زیست...
پاینده ایران و ایرانی...
مگه الان ایران جمهوریه ؟
نگاه کنید به رابطه شعبان بی مخ با کاشانی و دستور آدمکشی گرفتنش از ایشون و رابطه گروههای به اصطلاح خودسر !!! که شعبانهای امروزی هستن و تحت نام نیروهای داوطلب مردمی بسیج هر جا رژیم احتیاج به یه خونریزی هدفمند ، بدون ایجاد مسوولیت برای خودش داره یکهو !!! به طور خودجوش !!! و نه با فتوای حلال بودن خون !!! و نه بدون هیچ دستوری !!! از طرف فلاحیانها و حسینیان ها و جنتی ها و یزدی ها ، کاملا اتفاقی ظاهر می شن .
ولی دیگه نتیجه نداره . مردم روشن شدن :baaa: