ژانی گل
نویسنده:
ابراهیم احمد
امتیاز دهید
✔️ ژانی گل،داستان یک فرد عادی فارغ از هرگونه اندیشه و مرام سیاسی است که تقدیر و تصادف او را در میدان سیاست قرار می دهد و به زندان می اندازد. در آنجا بر اثر ستم ها و شکنجه هایی که ماموران بی رحم رژیم حاکم عراق در حق او روا می دارند خواه ناخواه به طور کامل به سیاست کشانده می شود و روح عصیان در او سر می کشد. کسی که چند سال از بهترین سالهای عمرش را در زندان تلف می کنند، خانه اش را ویران می سازند و کسانش را در بمباران آبادی های ولایتش می کشند و دیگر علقه ای برایش باقی نمی گذارند که او را به زندگی عادی معمولی پای بند کند و لذا سر به کوه می گذارد و به نهضتی می پیوندد که برای احقاق حق مطلومان و ستمدیدگانی چون خود او علم شده است. (بدین گونه می بینیم که بیشتر ناراضیان جامعه را خود دستگاه و ماموران بی بند و بار او می آفرینند، چنانکه از یک آدم تقریبا بی تفاوت که در مبارزه مردم علیه دستگاه ظلم و جورو استبداد، چندان دخالتی نداشته است، مبارزی پرشور می سازند و به جان رژیم خود می اندازند).
«ژان» در زبان کُردی به معنای « درد ، درد زایمان» و « گل» به معنی « اجتماع ، مردم و خلق» است . بنابراین « ژانی گل » یعنی « درد زایمان اجتماع » و مراد از آن هم ، این است که جامعه نیز چه بسا که به سان زن حامله، دچار درد زایمان شود و فرزندی قهرمان و یا ملتی آزاد و خوشبخت بزاید.
بیشتر
«ژان» در زبان کُردی به معنای « درد ، درد زایمان» و « گل» به معنی « اجتماع ، مردم و خلق» است . بنابراین « ژانی گل » یعنی « درد زایمان اجتماع » و مراد از آن هم ، این است که جامعه نیز چه بسا که به سان زن حامله، دچار درد زایمان شود و فرزندی قهرمان و یا ملتی آزاد و خوشبخت بزاید.
آپلود شده توسط:
ninaeshghi
1389/03/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ژانی گل
ترجمه ی صحب روژیا با شما :
"ده ست خوشی خوم ئاراسته ی نینا ی خوشه ویست ده که م هیوادارم داهاتویکی پر له پیش که وتن بوت بیته دی
دیسانه وه سپاس و پی زانین "
"از نینای عزیز سپاسگزاری میکنم، امیدوارم آینده ای پر از موفقیت در پیش رو داشته باشی، دوباره سپاس و قدر دانی"
شما کردی ؟ من هرچی کرد دیدم خیلی آدمهای با حالی بودن واقعا با معرفت و درستکار به قول دوپونت و دوپونط از اون هم بالاتر !!!!!!!!!
خوشحالم که بازهم با یکیشون برخورد کردم هرچند از راه دور . :D
من این کتاب رو بیش از 2 بار خوندم البته به زبان اصلی
و بنظرم کتاب خیلی خوبی برای بیان درد و رنجی که مردم کردستان بخصوص کردستان عراق در سالهای مبارزه با رژیم بعث داشتند میباشد.داستان یک انسان که وقتی برای پیدا کردن کمک برای همسر باردارش میرود ناخواسته وارد اجتماع مردم ناراضی میشود و به دست ماموران بعثی دستگیر و برای سالهای زیادی به زندان منتقل میشود که بعد از ازادی با پی بردن به یک سری مسایل ....
بناچار اینده خود را در وارد شدن به عرصه مبارزه با رژیم میبیند...
و با زبان اصلی کتاب هم :
ده ست خوشی خوم ئاراسته ی نینا ی خوشه ویست ده که م هیوادارم داهاتویکی پر له پیش که وتن بوت بیته دی
دیسانه وه سپاس و پی زانین