یک گل سرخ برای امیلی
نویسنده:
ویلیام فاکنر
مترجم:
نجف دریابندری
امتیاز دهید
میس امیلی گریرسن، دختر یک خانواده متمول و بانفوذ پس از مرگ پدر تنها می شود؛ تنهایی او چنان است که ترحم همسایگان را برانگیخته است اما آنان تنها به جمله ای درباره او بسنده می کنند: "بیچاره امیلی". امیلی با هیچ کس در ارتباط نیست، جز نوکر پیر سیاهپوستی که معجونی از آشپز و باغبان است و در خانه او کار می کند. کلنل سارتوریس، شهردار شهر، امیلی را از مالیات معاف کرده است و دلیل او برای این کارش، بدهی شهرداری به پدر امیلی عنوان می شود. حتی بعدها جانشینان شهردار وقتی چنین قانونی (معافیت امیلی از پرداخت مالیات) را منسوخ می دانند و از امیلی مالیات طلب می کنند، او تنها به جمله ای بسنده می کند: "از کلنل سارتوریس بپرسید من در جفرسن از مالیات معافم". این جمله امیلی زمانی تعجب برانگیزتر می شود که معلوم شده است کلنل 10 سال پیش مرده است. امیلی در طول این مدت و حتی سالها پس از این هم از خانه خود بیرون نیامده و تنها خود را در خانه اش محبوس کرده است؛ نه او چیزی از دیگران میداند و نه دیگران چیزی از او. میس امیلی پس از مرگ پدرش با هومربارون - کارگری که برای فرش کردن خیابان ها و پیاده روها به شهر آمده است - آشنا می شود و پس از مدتی که همگان فکر می کردند امیلی و هومر قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، هومر ناپدید می شود و دیگر کسی خبری از او نمی یابد. میس امیلی پس از این غیبت، به داروخانه می رود و مرگ موشی می خرد...
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یک گل سرخ برای امیلی