کلیات دیوان شمس - جلد 1
نویسنده:
مولوی
مصحح:
بدیع الزمان فروزانفر
امتیاز دهید
کلیات شمس تبریزی، اثر مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی، معروف به مولوی، مجموعهای است از غزلیات، ترجیعات و رباعیهای او. کتاب حاضر، مطابق با نسخه تصحیحشده بدیعالزمان فروزانفر میباشد.
در مقدمه، ابتدا به شرححال مختصر مولانا و آشنایی او با شمسالدین تبریزی پرداخته شده و سپس، نکاتی پیرامون غزلهای وی بیان گردیده است.
غزلهای مولانا، از جهاتی در ادبیات ایران و جهان، یگانه است؛ زیرا بسیاری از سنتهای مرسوم ادبی در آنها نادیده گرفته شده و صدالبته همه این نادیده گرفتنها، آگاهانه بوده، نه از روی ناتوانی. غزلهای او از جهت وزن، زبان، شکل و قالب و روح، ویژگیهای مخصوص به خود را دارد. وزن در این غزلها، جایگاه ویژهای دارد. ازآنجاکه مولانا بسیاری از این غزلها را برای مجالس سماع سروده و یا حتی برخی را در حین سماع، بیتأمل بر زبان آورده، روح طرب و وجد عارفانه و شادی سماع در آنها مشاهده میشود. غزلهای او، از تنوع وزنی بسیاری برخوردار است. این طرب و شادی که در وزن غزلهای او احساس میشود، نتیجه طبیعی و ضروری حالت جذبه و شور عاشقانه اوست و هیچ بوی تصنع ادیبانه از آنها برنمیآید.
بیشتر
در مقدمه، ابتدا به شرححال مختصر مولانا و آشنایی او با شمسالدین تبریزی پرداخته شده و سپس، نکاتی پیرامون غزلهای وی بیان گردیده است.
غزلهای مولانا، از جهاتی در ادبیات ایران و جهان، یگانه است؛ زیرا بسیاری از سنتهای مرسوم ادبی در آنها نادیده گرفته شده و صدالبته همه این نادیده گرفتنها، آگاهانه بوده، نه از روی ناتوانی. غزلهای او از جهت وزن، زبان، شکل و قالب و روح، ویژگیهای مخصوص به خود را دارد. وزن در این غزلها، جایگاه ویژهای دارد. ازآنجاکه مولانا بسیاری از این غزلها را برای مجالس سماع سروده و یا حتی برخی را در حین سماع، بیتأمل بر زبان آورده، روح طرب و وجد عارفانه و شادی سماع در آنها مشاهده میشود. غزلهای او، از تنوع وزنی بسیاری برخوردار است. این طرب و شادی که در وزن غزلهای او احساس میشود، نتیجه طبیعی و ضروری حالت جذبه و شور عاشقانه اوست و هیچ بوی تصنع ادیبانه از آنها برنمیآید.
آپلود شده توسط:
hanieh
1400/03/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کلیات دیوان شمس - جلد 1
*مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد*
*راه دهید یار را آن مه ده چهار را*
*کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد*
*چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان*
*عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد*
*رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد*
*غم به کناره میرود مه به کنار میرسد*
*تیر روانه میرود سوی نشانه میرود*
*ما چه نشستهایم پس شه ز شکار میرسد*
*باغ سلام میکند سرو قیام میکند*
*سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد*
*خلوتیان آسمان تا چه شراب میخورند*
*روح خراب و مست شد عقل خمار میرسد*
*چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما*
*زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد*