رسته‌ها
دیوان فخرالدین عراقی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 8 رای
م‍ق‍دم‍ه‌ س‍ع‍ی‍د ن‍ف‍ی‍س‍ی‌
ح‍واش‍ی‌: م‍ح‍م‍ود ع‍ل‍م‍ی‌ (دروی‍ش‌)

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص به عراقی: ش‍ام‍ل‌ ق‍ص‍ای‍د، غ‍زل‍ی‍ات‌، ت‍رج‍ی‍ع‍ات‌، ت‍رک‍ی‍ب‍ات‌، م‍ق‍طع‍ات‌، م‍ث‍ل‍ث‍ات‌، ع‍ش‍اق‌ن‍ام‍ه‌ ی‍ا ده‌ن‍ام‍ه‌ ...

شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار همدانی، یا فخرالدین عراقی از شاعران و عارفان ادب فارسی‌زبان در سده هفتم هجری می‌باشد.

نمونه غزل:
ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت
بدین صفت که در ابرو گره درافکند است
یکی گره بگشای از دو زلف و رخ بنمای
که صدهزار چو من دلشده در آن بند است
مبر ز من، که رگ جان من بریده شود
بیا، که با تو مرا صدهزار پیوند است
مرا چو از لب شیرین تو نصیبی نیست
از آن چه سود که لعل تو سر به سرقند است؟
کسی که همچو عراقی اسیر عشق تو نیست
شب فراق چه داند که تا سحر چند است؟
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
467
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
تونی
تونی
1399/08/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان فخرالدین عراقی

تعداد دیدگاه‌ها:
1
دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر می‌زدم من، که یکی ز در در آمد
که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی
.
تقدیم به جویندگان عاشق...
دیوان فخرالدین عراقی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک