ولنگاری و حقه در عرفان حلقه
نویسنده:
اشکان سال
امتیاز دهید
«در نگارش این جستار همه کوششام بر این بوده تا آنجا که میتوانم با ژرفنگری مسائل را واکاوی کنم. به ضعفها، اشتباهات اشاره کنم و از پنجره دیگری به این فرقه نگاهی داشته باشم. در این چند سال جستارهای بسیاری در نقد این فرقه خواندم، حدود پانزده مقاله و یک کتاب، اغلب آنان به صورت کلی نقدی به عرفان حلقه داشتند و به محتوا نپرداخته بودند، یا اگر انتقاد محتوایی داشتند از منظر اسلام بود، نه با استفاده از معیارهایی همچون عقل و خرَد سنجشگر. لازم میدانم بگویم خیلی از خُردههای من شامل اسلام و دیگر ادیان میشود، به ویژه بخش دوم این کتاب که به غایتنگری اشاره دارم. بخش عمده نظریات آقای طاهری ریشه در اسلام دارد، اما ایشان بیشتر تلاش دارند که قرآن را تفسیر به رای کنند. هیچ رو به نقد نظریات ایشان درباره اسلام نپرداختم، زیرا اگر پای اسلام را به میان میآوردم، نوشتارم از سازمندی خارج میشد؛ همه تلاش من این بود، پایههای اساسی این فرقه را مورد بررسی قرار دهم. کتابی که در دست دارید دارای صورت فلسفی است؛ تا آنجا که میسر بود تلاش داشتم وارد پیچ و خم مسائل فنیِ فلسفی نشوم تا عامه فهم باشد».
بیشتر
آپلود شده توسط:
Behruz67
1399/06/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ولنگاری و حقه در عرفان حلقه
تمام فرقه های از مشخصات یکسان زیر برخوردار هستند ( البته با شدت و ضعف هایی در ظاهر ) :
1- تقدس گرایی به خصوص برای شخص اول فرقه (حالا با هر اسمی که می خواهد باشد مانند : شاه یا قطب یا مولانا یا مفتی یا پیشوا یا . . . ) و اینکه آن فرد ، مرجع تشخیص حق از باطل است و حرف او فصل الخطاب . . .
2- هر گاه در بحث کم می آورند دست به قمه می شوند !
3- سخنان فرد اول ، حالتی ورا قانونی داشته و در بسیاری موارد ، حتی موجد قانون ( نوشته یا نانوشته ) می شود ( مانند سخنان و نوشته های هیتلر مبنی بر اینکه یهودیان ، مشکل اصلی هستند و باید فکری به حال این مشکل کرد ! )
4- همیشه سر پیروان خود را مشغول تاریخ گذشته یا زمان آینده می کنند و به شدت تلاش دارند هوش و حواس آنها را از زمان حال به دنیای دیگر معطوف کنند .
5- گذاشتن فردی به عنوان مترسک ( در کنار شخص اول ) و خالی کردن تمام کاسه کوزه ها سر او ( مثلا در دوران شاه ، چنین وانمود می شد که هر مشکلی که در جامعه وجود دارد زیر سر نخست وزیران و وزیران بی لیاقت است و شاه بنده خدا که قدرت اجرایی ندارد و فقط مظهر اتحاد کشور است ! )
6 - توهم شدید و رو به افزایش در ذهن سران و پیروان
7- میل به گسترش اندیشه های ایدئولوژیک در خارج از مرزهای جغرافیایی . . . . .
اگر نویسنده حتی یک بار یکی از مطالب مرتبط با موضوع عرفان حلقه رو میخوند،این چرندیات دیکته شده رو نمی نوشت
و همچنین امیدوارم که اگر خودتان به درون چاه رفتید طنابتان را به جوانان مملکت نزنید تا همراه شما به داخل کشیده نشوند
من اتفاقا قبل از بارگزاری این کتاب، چند نوشته از آقای طاهری رو یافته و خواندم که به تمامی کشک به تمام معنا بودند.
اگر مایل بودید، کتاب یا نوشتهی مشخصی از ایشون رو ذکر کنید تا روی آن صحبت کنیم. ممنون.
صحبت شما تا حدودی درسته ولی این رو هم در نظر بگیریم که چنین افراد ایدهآلی وجود ندارند (حداقل فعلا) و حتی محققین و نقادان غربی که کارهای باارزشی انجام دادهاند از لحاظ زندگی شخصی یا اخلاقی و ... به احتمال زیاد مورد علاقهی ما نخواهند بود.