هدیه عقاب
نویسنده:
کارلوس کاستاندا
امتیاز دهید
✔️ به دنبال کتابهای "تعلیمان دون خوان"، "حقیقتی دیگر" و "سفر به دیگرسو"، و "افسانههای قدرت"و "دومین حلقه قدرت"، در نیمه دوم این کتاب کاستاندا شرحی کلی از هدف و ساختار حلقهای از ساحران را که بدون اطلاع خود به آنان وابسته بوده، بیان میکند . او در مییابد که ساحری که با او برخورد کرده، تنها نبوده بلکه به گروهی متشکل از زنان و مردانـی تعلـق داشته که گروه ناوال را تشکیل میدادهاند .
بخشی از کتاب:
...فلوریندا توضیح داد هنگامی که او یا همتایانش درباره زمان سخن می گویند، به چیزی که توسط حرکت ساعت اندازهگیری میشود، اشاره نمی کنند. زمان جوهره توجه است و تجلیات عقاب از زمان ساخته شده. بنابراین درست است اگر بگوییم وقتی کسی وارد هر جنبه ای از خود دیگر می شود، با زمان آشنا میگردد.
فلوریندا به من اطمینان داد در آن شب به یاد ماندنی، وقتی همه ما با چیدمانی خاص نشسته بودیم، آنها از آخرین فرصتشان برای کمک به من و دیگر شاگردان بهره برده بودند تا ما را با چرخ زمان مواجه کنند. او گفت چرخ زمان مانند وضعیت هوشیاری متعالی است که بخشی از خود دیگر است، درست همان طور که هوشیاری سمت چپ بخشی از خود است که با زندگی روزمره سروکار دارد. در بُعد فیزیکی می توان آن را همچون تونلی با طول و عرض بیانتها دانست، تونلی با شیارهای انعکاسی که هر شیار بیپایان است و تعدادشان نیز انتهایی ندارد. موجودات زنده توسط نیروی حیات وادار می شوند فقط به یکی از این شیارها خیره شوند. خیره شدن به آن شیار، به معنای به دام افتادن توسط آن و زندگی کردن آن شیار است.
او تأکید کرد آنچه که مبارزان آن را «اراده» مینامند، به چرخ زمان تعلق دارد. اراده چیزی مانند ساقه رونده یک تاک است، یا شاخکی ناملموس که همه ما دارای آن هستیم. مبارزانی که موفق به چرخاندن چرخ زمان شدهاند، میتوانند به هر شیاری خیره شوند و هر آنچه را که میخواهند، از داخل آن شیار بیرون بیاورند...
» ۳۵۰ صفحه
» اسکن شده از چاپ اول ۱۳۶۵؛ انتشارات فردوس
بیشتر
بخشی از کتاب:
...فلوریندا توضیح داد هنگامی که او یا همتایانش درباره زمان سخن می گویند، به چیزی که توسط حرکت ساعت اندازهگیری میشود، اشاره نمی کنند. زمان جوهره توجه است و تجلیات عقاب از زمان ساخته شده. بنابراین درست است اگر بگوییم وقتی کسی وارد هر جنبه ای از خود دیگر می شود، با زمان آشنا میگردد.
فلوریندا به من اطمینان داد در آن شب به یاد ماندنی، وقتی همه ما با چیدمانی خاص نشسته بودیم، آنها از آخرین فرصتشان برای کمک به من و دیگر شاگردان بهره برده بودند تا ما را با چرخ زمان مواجه کنند. او گفت چرخ زمان مانند وضعیت هوشیاری متعالی است که بخشی از خود دیگر است، درست همان طور که هوشیاری سمت چپ بخشی از خود است که با زندگی روزمره سروکار دارد. در بُعد فیزیکی می توان آن را همچون تونلی با طول و عرض بیانتها دانست، تونلی با شیارهای انعکاسی که هر شیار بیپایان است و تعدادشان نیز انتهایی ندارد. موجودات زنده توسط نیروی حیات وادار می شوند فقط به یکی از این شیارها خیره شوند. خیره شدن به آن شیار، به معنای به دام افتادن توسط آن و زندگی کردن آن شیار است.
او تأکید کرد آنچه که مبارزان آن را «اراده» مینامند، به چرخ زمان تعلق دارد. اراده چیزی مانند ساقه رونده یک تاک است، یا شاخکی ناملموس که همه ما دارای آن هستیم. مبارزانی که موفق به چرخاندن چرخ زمان شدهاند، میتوانند به هر شیاری خیره شوند و هر آنچه را که میخواهند، از داخل آن شیار بیرون بیاورند...
» ۳۵۰ صفحه
» اسکن شده از چاپ اول ۱۳۶۵؛ انتشارات فردوس
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هدیه عقاب
درود بر ...چاپخانه امریکا..
واما..گناهی که هرگز نبخشیده ام..
اعتمادی ست که به چاپخانه ملی کردم..
شهروحیان..
اول بهتره روش تحقیق در علوم مختلف بخصوص علوم اجتماعی رو یاد بگیرید بعد روانشناسی و باستان شناسی و تاریخ
بعد برید سراغ ادیان اینجوری درکتون بهتر میشه
البته من خودم همزمان از همه استفاده کردم
تو پای به راه نه دگر هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
دوست عزیز، من یه مدت کمی توی جمع ئوستان اهل حوضه علمیه بودم، همونایی که میخوان دینشونو به زور تحمیل کنن.
اون موقع اعتقادی به قرآن و اسلام نداشتم. اما کم کم که یه مقداری با صوفیگری و 12امام مسلمانهای شیعه آشنا شدم،
تا اونجایی که من از این مسائل سر در آوردم (در وافع هیچی!)، میگن که مسیر حق 3مرحله داره:
1.شریعت: که کاملا به دنیای مادی مربوط میشه، روابط اجتماعی صحیح و تمرین برای عدم تعلق به دنیای مادی. بهترین مرجع بادگیریش از نظر من ترجمه تحت اللفظی قرآن هست، که به هیچ وجه تفسیر نشده باشه. ما اعراب جاهلیت نیستیم که کسی بخواد مطلبی رو برامون تفسیر کنه مثل رساله ها.
ترجمه قدیمی آقای الهی قمشه ای قرآنی هست که کمترین تفسیر رو داره و همون تفسیر کمشو توی پرانتز یا پا ورقی نوشته.
2.طریقت: که پیش نیازش عبور از شریعته. طریقت در واقع عدم تعلق به هیچ چیزه. مثلا در قرآن نوشته شده که باید هر فرد از خمس مالش بگذره(یعنی در مرحله شریعت)، یعنی 20%،اما در طریقت باید از 110%بگذره! دیگه خودت متوجه میشی که کاره هر کسی عبور از وادیه شریعت نیست. برای همینه که اسلام انقدر به ابتذال کشیده شده چون همه دنبال راه فرار میگردن. چون راهی نیست پس اصل رو تغییر میدن. در این زمینه اگر کسی بتونه برام تاریخچه ی ظهور امری به نام صیغه رو برام شرح بده ممنون میشم!!!!!
3.حقیقت: من تا به حال کسی رو ندیدم که زنده باشه و بتونه برام این مرحله رو شرح بده، شاید من کم جستجو کردم، اما اون چیزی که از نوشته های بقیه متوجه شدم که اکثرا غربی هستن، این مرحله عین شناور شدن در حقیقت وجود خداست. همون قرب الهی خودمون.
حالا اون مراحل و دنیاهای موازی که برای مثال اِک تفسیر میکنه، همه توی فاصله بین شریعت تا حقیقته. یعنی طریقت.
توی صوفیگری اکثرا کاری به شریعت ندارن، برای همین به مرحله آخر نمیرسن یا اگه برسن خیلی سخته براشون. شریعت مثل تمرینیه برای حقیقت.
یه مورد خیلی خاص هست که اکثر کسایی که در این زمینه صحبت میکنن بهش اشاره میکنن. عشق، در واقع عشق به مسیر و مقصد.
اینا همه نظرات شخصی من بود و به هیچ وجه قصد بی احترامی یا بی حرمتی به کسی رو نداشتم. ممکنه تماما اشتباه باشه.
من با کارلوس و کتابهاش و مرشد پیر دون خوان و دوست صمیمی اش دون خنارو ، از یازده سال پیش آشنا شدم ، اکثر کتابها را در اون زمان خواندم و دوستانی داشتم که ما با هم همراه و همسفر بودیم ، و در مورد مطالب کتابها تبادل نظر می کردیم.
به نظرم کسی که با این مقوله و بینش و آگاهی از جهان هستی آشنا میشه ، بهتره که یک همراه داشته باشه ، چون سفر تنهایی باعث خیلی از مشکلات واسه آدم میشه و سوالاتی که کسی نیست جواب شون رو به آدم بگه با خواندن این کتابها برای آدم به وجود میاد ، وقتی به جواب نشه رسید آدم هزار جور فکر و خیال میکنه برای رسیدن به پاسخ ، پس آدم خیلی درگیر موضوع میشه و ممکنه به برداشتهای اشتباهی برسه که این اشتباهات در روند زندگی شخصی میتونه تاثیرات ناخوشایندی بگذاره ،
در کل ، آدم نباید خودش را با جهانی که از آن آشنایی به قدر کافی نداره درگیر کنه ، وسعت آموزه های دون خوان اونقدر زیاد هست که هر قسمتش نیاز به تامل و بحث داره برای درک مفاهیم مطالب ، مثلا یکی از آموزه های دون خوان متوقف کردن مناظرات درونی و متوقف کردن دنیاست ، البته این توقف سازی یک شبه حاصل نخواهد شد ، آن هم بدون داشتن مرشد و استاد و راهنما ، یعنی کسی که این راه را رفته باشه و به جایگاه دون خوان رسیده باشه و حالا بتونه کمک کنه به ما ، کارلوس که دکتری جامعه شناسی داشت و یازده سال شاگرد حضوری دون خوان بود ، آخرش نتونست دون خوان را تمام و کامل بشناسه ، اون وقت ما با خواندن چند کتاب چقدر می تونیم در این راه موفق عمل کنیم.
اما با سیال بودن میشه از مطالب کتابها استفاده های مفیدی کرد ، خیلی مهم هستش که به موضوعی گیر ندیم و هی نخواهیم اونو یک جوری با دنیای خودمون تطبیق بدیم و با شبیه سازی کردن دنیای خودمون با مطالب کتابها دچار مشکل بشیم ،
تمام مجموعه کتابهای کارلوس در توصیفات و جزئیات خورد و کلانی که داره ، بیان کننده این است که به دانایی برسیم و مرد معرفت و یا مرد خرد و یا مرد دانا بشیم و تمام این فراز و نشیب ها برای رسیدن به همین مقصود است ، هدف کارلوس از نگارش کتابها معرفی مردی که صاحب معرفت بود و به دانایی زندگی میکرد بود ، و با این بیان ره و رسم زندگی آن مرشد پیر را به ما رسانده باشه.
با تشکر ، موفق و پیروز باشید
اجرتون با خدا