قرآن کریم
امتیاز دهید
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده میشود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلیاند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظتشده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/02/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن کریم
همه را بیازمودم زتو خوشترم نیامد
چو فرو شدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
سر خنب ها گشودم ز هزار خم چشیدم
چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
ز پیت مراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد ماند زان پس که میسرم نیامد
دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نماند شاهی که چو چاکرم نیامد
خردم بگفت بر پر ز مسافران گردون
چه شکسته پا نشستی که مسافرم نیامد
چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد
برو ای تن پریشان تو و آن دل پشیمان
که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد...
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد.
همگی باشد هیاهو
دم چو فرو رفت هاست،هو است چو بیرون رود
یعنی از او در همه،هر نفسی های و هو است...
چرا تحریف می کنی
انان که ایمان آوردهاند (مسلمانان) و آنان که یهودیاند، و نیز مسیحیان و صابئان
بدانند که این عناوین کارساز نیست، بلکه کسانی که واقعا به خدا و روز قیامت ایمان
دارند و کار شایسته میکنند، پاداش ایمان و عمل خود را نزد پروردگارشان خواهند
داشت و هیچ ترسی آنان را فرا نمیگیرد و اندهگین نمیشوند.
ولی خدایش که گفته خودشه باحاله میگه مسلمون به خودت نناز که مسلمونی جلوه فروشی نکنید که فایده نداره!
به قول حضرت
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو - خانه می بینی ومن خانه خدا می بینم
در اینجا منظورم از مزرعه ی حیوانات همون قلعه ی حیوانات بود.;-)
راستش بعضی از خاطرات را برایم زنده میکند . خاطراتی مملو از حماقت .
گاهی خواسته ام سکوت را بشکنم و این خاطرات را بگویم . اما همیشه از اینکه رفقا دردشان بگیرد ترسیده ام .
شاید روزی گفتم . شاید ...
قدم زین هر دو بیرون نه، نه آنجا باش و نه اینجا!
گواه رهرو آن باشد، که سردش یابی از دوزخ!
نشان عاشق آن باشد، که خشکش بینی از دریا!
عروس حضرت قرآن، نقاب آن گه براندازد
که دارُالملک ایمان را، مجرّد بیند از غوغا
عجب نبوَد، گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی!
که از خورشید، جز گرمی، نیابد چشم نابینا!
بمیر ای دوست پیش از مرگ! اگر می زندگی خواهی؛
که ادریس از چنین مردن ،بهشتی گشت پیش از ما . . .
ای چاشنی قند مگو "هیچ" ز شکّر
زانرو که مرا با لب شیرین تو کامست
قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است
و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آنهم حج و نماز !
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه
اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که
این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و
تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و
اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد
شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند
وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح
ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد،
======================
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه
مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین
مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش
کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا
در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا
موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،
آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند
.. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”
احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان
که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش
نکنند .
خوشا به حالِ هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان
به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است
که به صلیب جهالت کشیدیم.