چاپایف
نویسنده:
دمیتری فورمانف
مترجم:
محمود اعتمادزاده
امتیاز دهید
✔️ داستان بر مبنای خاطرات یک کمیسر سیاسی شکل گرفته است. چاپایف به خاطر دقت در تصویر کردن حکایت "مبارزا کارگران و دهقانان" در جریان جنگهای داخلی سخت ستوده شد. تقابل "چاپایف" احساسگرا و "فورمانوف" عقلگرا در واقع موضوع اصلی داستان است که هیچیک شخصیت کاملی نیستند و قوت و ضعفهایشان را در کنار هم دارند. همچنین شخصیتهای منفی، مثل ژنرال ضدانقلابی که مردی فرهیخته است و در عین حال از آدمکشی ابائی ندارد. چاپایف بهرغم شخصیتپردازیهای ملموس، تصویری قهرمانانه از قهرمانان جنگهای داخلی ارائه میدهد.
آغاز داستان:
در ایستگاه به هم فشار می آوردند. جمعیت بسیار انبوه است. سربازان سرخ به زحمت می توانند مردمی را که همهمه کنان در رفت و آمدند، منظم نگهدارند. فوج کارگری که به دست فرونزه تشکیل شده است، نیمه شب امشب عازم جنگ با کولچاک خواهد شد. از همه فابریکها و کارخانه های ایوانوو وزنسنسک کارگران آمده اند تا رفقا، برادران، پدران یا پسران خود را بدرقه کنند. در رفتار کج و کوله این سربازان تازه چیزک خنده داری وجود دارد: بسیاری از آنان نخستین بار است که اونیفورم پوشیده اند، پالتوی سربازی نه تنها به تنشان برازنده نیست، بلکه باد می کند و مثل خمیری توی لاوک بالا می آید. ولی چه باک! این مانع از آن نمی شود که در زد و خورد جنگجویان بی باکی نباشند...
بیشتر
آغاز داستان:
در ایستگاه به هم فشار می آوردند. جمعیت بسیار انبوه است. سربازان سرخ به زحمت می توانند مردمی را که همهمه کنان در رفت و آمدند، منظم نگهدارند. فوج کارگری که به دست فرونزه تشکیل شده است، نیمه شب امشب عازم جنگ با کولچاک خواهد شد. از همه فابریکها و کارخانه های ایوانوو وزنسنسک کارگران آمده اند تا رفقا، برادران، پدران یا پسران خود را بدرقه کنند. در رفتار کج و کوله این سربازان تازه چیزک خنده داری وجود دارد: بسیاری از آنان نخستین بار است که اونیفورم پوشیده اند، پالتوی سربازی نه تنها به تنشان برازنده نیست، بلکه باد می کند و مثل خمیری توی لاوک بالا می آید. ولی چه باک! این مانع از آن نمی شود که در زد و خورد جنگجویان بی باکی نباشند...
آپلود شده توسط:
morad850
1399/06/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چاپایف
یک کمیسر به نام فومانف که از مسکو به این لشکر فرستاده شده است، با اینکه در ابتدا همراهی چندانی با چاپایف ندارد، اما بعدها با حل تعارض سرقت مردان چاپایف از روستایان، ارزش خود را ثابت کرده و این دو بعدها به دوستان بسیار خوبی تبدیل میشوند.
با کمک پتکا دستیار چاپایف و آنکا مسلسل چی (عشق و علاقه بین این دو در طول فیلم پرورش مییابد)، و جاسوسی کردن پتروویچ مشاور سرهنگ برودزین که برکنار شده است، لشکر چاپایف حمله نیروهای ارتش سفید را دفع میکند.
مقامات مسکو فرمانوف را به لشکر ارتش سرخ دیگری میفرستند و این موضوع باعث میشود تا وضعیت بدتر شود.
در تاریکی شب، برودزین و نیروهایش به مرکز فرماندهی چاپایف حمله میکنند. با وجود تلاشهای قهرمانانه نیروهای چاپایف، پتکا و چاپایف کشته میشوند.
انتقام فداکاری آنها گرفته میشود و آنکا با اعلام خطر به نیروهای پشتیبانی، حمله متقابلی را ایجاد میکند که به پیروزی آنها در پایان فیلم ختم میشود.