رسته‌ها
آدمک چوبی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 6 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 6 رای
بازنویسی: آلن چافی
تصویرگر: لوئیس لینسکی

✔️ سالها پیش، نجار فقیری، بنام ژپتو در دهی واقع در کنار دریا زندگی می‌کرد. او قد کوتاهی داشت و پیر و تنها بود. یک روز یکی از دوستان ژپتو یک قطعه چوب به او داد. این قطعه چوب مثل تنه یک درخت جوان خوب و صاف بود. ژپتو تصمیم گرفت که از آن برای خودش یک عروسک خیمه شب بازی بسازد. او می‌خواست از آن آدمی بسازد که برایش در حکم یک پسر باشد، و تصمیم گرفته بود اسمش را هم پینوکیو بگذارد. فکر می‌کرد که ممکن است این عروسک برایش شگون داشته باشد.
قطرات باران بر شیشه پنجره می‌خورد، و باد سوت زنان از دودکش پایین می‌رفت. اما توی خانه همه چیز آرام و گرم بود. یک جیرجیرک در یک طرف اتاق جیر جیر می‌کرد، و گربه هم خود را با تراشه‌های چوبی که پیرمرد می‌تراشید سرگرم کرده بود. ابتدا ژپتو موهای پینوکیو را ساخت. بعد پیشانیش را تراشید. و وقتی که چشمهایش را ساخت، متوجه شد که چوب جان گرفته است. پینوکیو او را نگاه می‌کرد...

نسخه دیگر:https://ketabnak.com/book/25245 مجموعه کتابهای طلائی( آدمک چوبی)
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
65
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mahjoob
mahjoob
1399/03/19

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آدمک چوبی

تعداد دیدگاه‌ها:
1
سلام
دست شما درد نکند
کتاب خاطره انگیز و دلنشین و آموزنده ای است. بی نیاز از تعریف
نمی دانم ترجمه مناسب تر و خواندنی تری هم از این کتاب هست یا خیر. شبیه ترجمه مرحوم محمد قاضی از شازده کوچولو
PDF
44 مگابایت
آدمک چوبی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک