رسته‌ها
تاریخ تمدن اسلام و عرب
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 15 رای
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 15 رای
نقد و تحلیل از دو کتاب تاریخی: تاریخ تمدن اسلام نوشته جرجی زیدان و تاریخ تمدن عرب نوشته گوستاو لوبون فرانسوی

بدیهی است که سرگذشت اسلام و تمدن آن همراه با تجزیه و تحلیل‌ها همه‌جانبه علمی و تحقیقات تاریخی در کتاب «تاریخ تمدن عرب» که شاید کتابی است که در راه نشان دادن سیمای واقعی تمدن اسلام و شناخت چهره قوم عرب نوشته شده و نخستین گامی باشد که مؤلف آن گوستاو لوبون تمدن‌شناس و طبیعی‌دان، جامعه‌شناس و پزشک، محقق و مورخ و نویسنده بزرگ فرانسوی در تحقیقات عمیق خود پیرامون تمدن عرب پس از استقصاء تمدن‌های بشری برداشته، مطالعه می‌شود. اما اگر کسی بخواهد عمیق‌تر باشد و نزدیک‌تر بنگرد، باید به مطالعه کتاب «تاریخ تمدن اسلام» تألیف جرجی زیدان نویسنده مبتکر باید بپردازد و سودهای فراوانی از آن خواهد برداشت؛ زیرا با مطالعه معلوم می‌شود با وجود اینکه این مورخ نامی از قواعد و قوانین کلی اجتماع و انسان‌شناسی، در راه شناخت روابط جامعه اسلامی با جامعه درهم انسانی و رابطه میان دین و تمدن که یکی از مسائل جدی علوم انسانی است، فراوان کمک گرفته و در حساس‌ترین زمینه‌های گوناگون مسائل مربوط به تمدن اسلام و ملت عرب به بحث و گفتگو پرداخته است. هادی خاتمی بروجردی در این کتاب به نقد و بررسی این دو کتاب پرداخته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
422
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1399/02/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ تمدن اسلام و عرب

تعداد دیدگاه‌ها:
65
این سخنان کریم سنجابی مربوط به سال ۵۷ و در پاریس است که ایت الله که به ازادی کمونیستها هم اذعان میکردند کریم سنجابی اشتباهش این بود که به مفهوم تقیه آشنایی نداشته باید دید نظر کریم سنجابی در سال های بعد تر چه بوده
در مورد جمله ای که از مسیح آورده اید هیچ ارزش تاریخی ندارد دینی که به طور کامل توسط یهودیانی چون پولوس وارونه شده این جمله هم تحریفی است و ارزشی ندارد مسیح میگوید اگر کسی به سمت راست گوش شما سیلی زد سمت چپ را پیش ببرید در مورد کریم سنجابی باید دید کی و چه زمانی این حرف را زده اگر در اواخر عمر زده بود باید گفت با یک ادم خطاکار کل یک جریان فکری به این عظمت که بزرگانی چون مصدق و فاطمی و صدیقی و فروهر و خلیل ملکی و دیگر بزرگان در آن حضور داشته اند محکوم نمی شوید شما اشتباهات و جنایات یک فرد را به کل مردم یک کشور نسبت میدهید به این میگویند مغلطه تعمیم جز به کل در مورد گروههای تروریستی که در جهان اسلام شکل گرفته دو مسئله دخالت داشته یک زمینه فکری که در منشا دین اسلام نهفته است و دو نقش استعمارگران انگلیسی و امثالهم در برکشیدن این افکار از دل قرون در موردپا منقلی باید بگذریم پا منقلی اونهایی هستند که جزیره بحرین را به عربها بخشیدند نه آنهایی که نفت را ملی کردند و بیمه های اجتماعی را تاسیس کردند در مورد تعدد زوجات تحفه سواد کوهی چهار زن داشت پیر احمدآبادی ما یک زنه بود در مورد محمدرضاشاه هم بهتر است به خاطرات علم رجوع کنید در مورد فرهنگ چینی و کره ای و ژاپنی جنبه های مثبت زیادی وجود دارد اما جنایتی که در مورد حیوانات انجام میدهندمثال زدنی است
[quote='Jeremiah']این هم از آق عیسای ناصری. هر چند با شما در این زمینه همساز هستم که ایرانیان آن اسلام خشک را با چیزهای مانند صوفی‌گری و شیعه‌گری نرم کردند و برایش یزدان‌شناسی درست کردند، برای نمونه کتابهای هفتگانه‌ی کیش سنی‌گری با کتاب‌های چهارگانه‌ی کیش شیعه‌گری را ایرانیان نوشتند و نخستین تفسیر قرآن را طبری ایرانی‌تبار نوشت.[/quote]
گویا من کتابهای ششگانه را هفتگانه گفتم، اینجا را ویرایش کنم
پیش از هر چیز به دین‌های ابراهیمی، سامی نگویید، دین‌های سامی هم دین بغان‌پرست یا چندخداپرست در زمانه‌ی باستان بود که امروزه نابود شده است، اگر بخواهیم دین‌های ابراهیمی را ویژه‌ی تیره‌ای بدانیم، بایستی به آن دین‌ها جهودی بگوییم نه دین‌های سامی زیرا هر دویشان افسانه‌ها و تاریخ یهودیان را یکسره پذیرفته‌اند، مسلمانان حتا برخی از خوهای یهودیان مانند خوک‌ نخوردن، ختنه کردن و ... را به جا می‌آورند، هر چند این دو کار در ریشه از مصر باستان آمده است. کجا دین ترسایی "رحمانی" است، این سخن خود مسیح هست:
من آمده‌‌ام تا بر روی زمین آتشی روشن کنم و ای کاش زودتر از این روشن می‌شد‌. من تعمیدی دارم که باید بگیرم و تا زمان انجام آن چقدر تحت فشارم! آیا گمان می‌کنید من آمده‌‌ام تا صلح بر روی زمین برقرار کنم؟ خیر، این طور نیست! بدانید که من آمده‌‌ام تا تفرقه بیاندازم‌. زیرا از این پس بین پنج نفر اعضای یک خانواده تفرقه خواهد افتاد، سه نفر مخالف دو نفر و دو نفر مخالف سه نفر خواهند بود: پدر مخالف پسر و پسر مخالف پدر، مادر مخالف دختر و دختر مخالف مادر، مادر شوهر مخالف عروس و عروس مخالف مادر شوهر‌‌. (انجیل لوقا، فرگرد 12، بند 53-49)
این هم از آق عیسای ناصری. هر چند با شما در این زمینه همساز هستم که ایرانیان آن اسلام خشک را با چیزهای مانند صوفی‌گری و شیعه‌گری نرم کردند و برایش یزدان‌شناسی درست کردند، برای نمونه کتابهای هفتگانه‌ی کیش سنی‌گری با کتاب‌های چهارگانه‌ی کیش شیعه‌گری را ایرانیان نوشتند و نخستین تفسیر قرآن را طبری ایرانی‌تبار نوشت. اگر داعش، بوکوحرام، طالبان و ... آن کارها را نمی‌کردند، شاید میانمار با هند هم این‌کارها نمی‌کردند. با این روی کاری که پیروان یک دین می‌کند چیستی آن دین را ارزیابی نمی‌کند، برای نمونه بسیاری از ترسایان همجنسگرایی را گناه نمی‌دانند، حتا برخی از کلیسا برایشان آیین همسرگیری را برگزار می‌کند، با این روی آیا ما باید بر پایه سخنانشان، باور کنیم دین ترسا با همجنسگرایی ناسازگار نیست؟ ایشان راست می‌گوید، آمریکا هیچ دستی در این دگرگشت دولت در ایران نداشته است! این هم سخنان کریم سنجابی، نماینده‌ی ملی-منقلی‌ها:
یوتیوب: سنجابی: قدر خمینی را ندانستیم
در مورد بوداییان و هندوان تا چند سال پیش کارنامه خوبی داشتند اما حوادث چند سال اخیر در میانمار و چند ماه اخیر در هند نشان داد که در هر آیین و دینی افراد عقب مانده و مرتجع پیدا میشوند در دوران ساسانیان هم یک مشت موبد نادان آبروی آیین اشوزرتشت را بردند در مورد تاریخ صدر اسلام و اساس ادیان سامی بنده عیب و ایراد زیاد میبینم اما دین اسلام یک امر ثابت و ایستا است اما مسلمان یک پدیده پویا مثلا مسیحیان دین رحمانی مسیحیت را به اژدهای هفت سر تبدیل کردند اما ما ایرانیان دین اسلام را به دین رحمانی و فلسفی و عرفانی تبدیل کردیم در مورد منقل هم تا ما میدانیم تحفه سواد کوه تریاک میکشید و منقلی بود نه ملی گرایان دوما وقتی میلیونها نفر در خیابانها به طرفداری کسی به خیابانها میریزند ملی گرایان تنها به دنبال این بودند تا جای ممکن انقلاب در مسیر اعتدال حرکت کند باید دید عامل این نابسامانی که بود به قول دکتر صدیقی رهبر انقلاب ۵۷ خود محمدرضا شاه بود نه کس دیگر
علت شرایط امروز ایران را باید در کودتای ۲۸ مرداد و دیکتاتوری سابق جست مردم ایران که به دموکراسی سکولار دست یافته بودند تا این که انگلیسی ها تحفه سوادکوه را به این ملت تحمیل کردند بنده سنگ دین اعراب را به سینه نمی زنم اما توهین به دین واقوام یک کشور کجای دموکراسی میگنجد
از ملی-منقلی‌های مصدقی که دیروزه دنبال سر آیت‌الله خمینی افتادند، باید هم چشم داشت که امروزه هم سنگ تازیان را به سینه بزنند، اسلام خود به خود همچون دیگر دین‌های ابراهیمی سیاسی هست، اسلام همانند دین‌های برهمایی (هندوگری، بوداگری، جینی‌گری) دینی بر پایه سختی‌کشی و گوشه‌گیری نیست. پیش از هر چیز نژاد و قوم از هم جدا هست، برای نمونه این چشم‌بادامی‌های چینی، شاید در گذشته نیاکانشان پیوند‌هایی با مغول‌ها و کره‌ای‌ها و اویغورها کرده باشند، با این روی نژادشان باز هم یکدست است زیرا مغول‌ها و کره‌ای‌ها و اویغورها هم زردپوست هستند ولی اگر یک چینی با یک اروپایی سپیدپوست پیوند کند، فرزندشان دارای نژاد آمیخته می‌شوند که در انگلیسی به آن اوراسیایی می‌گویند، بسیار شگفتاور است که کسانی همیشه دم از نژادپرستی‌ستیزی می‌زنند که نمی‌دانند نژاد چیست، قوم چیست. جنگ سنی و شیعه‌ هم از زمان صفویان که نماینده‌ی شیعه بودند و عثمانیان که نماینده‌ی سنی بودند تنورش همیشه داغ بوده است. جنگ عرب و عجم هم خود عرب‌ها به راه انداختند زمان صدام به جای آنکه بیابند جفتشان در برابر جهودستان یا اسرائیل یکی شوند، با این که جفتشان از صهیونگرایان بیزار بودند، آنها در برابر ما آغاز به جنگ کردند. تازه جزوه به این نام درست کرده بودند: "سه چیز که خدا نباید می‌آفرید: ایرانی، یهودی و مگس". زیرا از ما بیشتر از یهودبان بیزارند. امروزه هم عرب‌های سعودی به جای آنکه با ایرانیان در راستای براندازی کشور نافرخنده‌ی اسرائیل همکاری کنند می‌روند پای آمریکاییان را به خاورمیانه باز می‌کنند و سگ آن‌ها می‌شوند، چرا؟ چون از ایرانیان با اینکه دیندارانشان مسلمان هستند بیشتر از یهودیان بدشان می‌آید. خود عرب‌ها به راستی نوکر همین قدرت‌های جهانی هستند. پس عرب‌ها دشمن خاورمیانه هستند. عرب‌ها از ما بدشان می‌آید، همیشه هم بدشان آمده است.
کشوری که اکثریت مردمش مسلمانان معتقدند کشوری اسلامی است دین امری شخصی است و با دموکراسی و آزادی و حقوق بشر منافاتی ندارد مشکل از جایی شروع میشود که دین از جنبه شخصی و قلبی خارج شود کشور ایتالیا هم یک کشور مسیحی است و مردم معتقدی هم دارد اما بر اساس جدایی دین از حکومت اداره میشود
[quote='سپربلوط']یکی از کشورهای عربی و اسلامی که به ازادی و دموکراسی بر مبنای سکولاریسم دست یافته است تونس است [/quote]
این جمله ی "کشور اسلامی که به آزادی و دموکراسی بر مبنای سکولاریسم دست یافته"، جمع نقیضین است. یک کشور یا اسلامی است یا سکولار! در نهایت می توان گفت کشور مسلمان نشین.
در بین روحانیت اسلام هم افرادی مثل ثقه اسلام تبریزی و اخوند خراسانی و سید محمود طالقانی و سید رضا زنجانی و ابراهیم زنجانی و محمد تقی شریعتمداری به دموکراسی ملی اعتقاد داشتند البته گروه کثیری هم مثل شیخ فضل الله نوری در نقطه مقابل این افراد بودند این که بگوییم همه اعراب و همه مسلمانان فلانند خیلی جملات خطرناکی است دشمنی عرب و عجم و سنی و شیعه نقشه قدرتهای جهانی برای تسلط بر خاورمیانه است
تاریخ تمدن اسلام و عرب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک