ورق سبز
نویسنده:
رابرت کورتیس
مترجم:
میمنت دانا
امتیاز دهید
✔️ عمارت «مونت لوژ» با جلوخان سنگ مرمر و در آهنی بزرگ در بین ساختمانهای اطرافش شکوه و جلالی داشت و ظاهرا آبرومند به نظر می رسید . صاحب مونت لوژ هنگامی که آنرا به آقای «مونتی کار» اجاره داد نفسی کشید و این معامله را خواست خدا دانست که او را لااقل برای مدتی از این عمارت بزرگ و تعمیر و پول آب و غیره نجات داده است . از بیرون ، عمارت مونت لوژ یک خانه ی معمولی آرام به نظر می رسید .
ولی مونت لوژ آنقدرها هم معمولی و آرام نبود . مثلا اطاق الف اطاقی بود بسیار مجلل و وسیع مفروش بقالیهای قیمتی ،پرده های ضخیمی جلوی پنجره ها کشیده شده بود و روشنی اطاق منحصر به چراغ سقفی بود که بند بلندی داشت و روی میز را روشن میکرد. رو میزی سبز تیره ی ضخیمی روی میز پهن بود و عده ای زن با شانه های لخت مرمری و مردها با پیراهن های سفید آهار زده اطراف میز نشسته بودند . ورقهای بازی روی میز پراکنده بود و توده ای ژتونهای رنگارنگ اینجا و آنجا دیده می شد…
بیشتر
ولی مونت لوژ آنقدرها هم معمولی و آرام نبود . مثلا اطاق الف اطاقی بود بسیار مجلل و وسیع مفروش بقالیهای قیمتی ،پرده های ضخیمی جلوی پنجره ها کشیده شده بود و روشنی اطاق منحصر به چراغ سقفی بود که بند بلندی داشت و روی میز را روشن میکرد. رو میزی سبز تیره ی ضخیمی روی میز پهن بود و عده ای زن با شانه های لخت مرمری و مردها با پیراهن های سفید آهار زده اطراف میز نشسته بودند . ورقهای بازی روی میز پراکنده بود و توده ای ژتونهای رنگارنگ اینجا و آنجا دیده می شد…
آپلود شده توسط:
تونی
1399/02/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ورق سبز