ابومسلم خراسانی
نویسنده:
جرجی زیدان
مترجم:
محمدعلی شیرازی
امتیاز دهید
✔️ مقدمه:
ابومسلم خراسانی، بیش از بیست و چهار سال نداشت که به فرماندهی سپاه عظیمی نائل گردید . او دولت امویان را که مدت هزار ماه تمام، بر کشورهای اسلامی حکومت میکرد ، نابود ساخت و بجای آن دولت، عباسیان را که چندین صدسال بر کشورهای اسلامی حکومت کردند ، تاسیس نمود.
ابومسلم در بلند پروازی و شجاعت و بیباکی و ثبات و تصمیم و اراده و ایمان و اعتمادبنفس، نمونه کاملی برای جوانان پرشور و بلند پرواز و دوستداران جاه و جلال و عظمت و شوکت بشمار میرود .
ابومسلم در سن بیست سالگی رهبر عباسیان گردید و ثابت نمود که ممکن است رهبر جوانی از رهبران سالخورده و با تجربه، بهتر کار کند و موفق و پیروز گردد و پیروان خود را به مقاصد عالیه برساند و همچنین ثابت کرد که با قوه عزم و اراده میتوان بر دشواریها غلبه کرد و ایمان راسخ انسان را به هر هدف و مقصودی خواهد رساند .
ابومسلم در مدرسه یا در دستگاهی درس نخوانده و از استادی درس فداکاری و جانبازی در راه هدف مقدس خود فرا نگرفته بود ، ولی او افراد خانواده نبوت، رسول اکرم، محمد (ص) را احق به خلافت می دانست و بر این عقیده بود که بنی امیه ، خلافت را غصب نموده و با عیاشی و خوشگذرانی و مالدوستی اسلام را ضعیف کرده اند .
از اینرو علیه آنها قیام کرد و رهبری و فرماندهی عباسیان را برعهده گرفت و در قیام خود موفق و پیروز گردید و بر اثر آن، دولت امویان منقرض شده دولت عباسیان تاسیس گردید .
اما ستاره درخشان ابومسلم همچنان در آسمان پیروزی و موفقیت خودنمایی نکرد، بلکه پس از سالهائی افول نمود و زندگی این رادمرد شجاع و باایمان در اثر دسائس و توطئه و تنگ نظری زمامداران عباسیان به طرز دلخراش و فجیعی خاتمه یافت.
مختصری از تاریخ
فرق بین دولت بنیامیه و حکومت خلفای راشدین این بود که رژیم حکومت از خلافت دینی بنفوذ سیاسی تبدیل یافت. بنیامیه برخلاف عباسیان،
تعصب شدیدی نسبت به نژاد عرب داشتند و نژادهای دیگر را بنده و برده خود میدانستند و بخود میبالیدند که نژادهای دیگر را که مسلمان شده بودند، از کفر و بیدینی نجات دادهاند .
امویان به بیگانه اجازه نمیدادند نام خانوادگی برای خود انتخاب کند، از اینرو مردم کشورهای اسلامی که از نژاد عرب نبودند درصدد بودند هرچه زودتر دولت بنیامیه را منقرض نمایند. اگر سیاست و کاردانی خلفاء بنیامیه در کار نبود ، آن دولت آنهمه حکومت نمی کرد . دولت بنیامیه با حیله و نیرنگِ خلفای خود، امثال معاویة بن سفیان و عمروبنعاص و مغیرة بن شعبه، پابرجا ماند و کسانی که با معاویه بیعت کردند ، یا از شمشیرش میترسیدند و یا طمع بمال وهدایای او داشتن ، زیرا همه مردم عقیده داشتند که خانواده نبوت برای خلافت شایستهتر از بنیامیه است . پس از آن اوضاع و احوالی پیش آمد که دولت بنی امیه توانست بیش از ۹۰ سال زمام امور را در دست گیرد.
افراد خانواده نبوت، در آن اثناء خواستار خلافت برای خود بودند و آنها دو دسته بودند: دستهای که نسبت آنها به حضرت علی بن ابیطالب(ع) پسر عم پیغمبر میرسید و آنها را (علویان) مینامیدند و دسته دیگر که نسبت آنها بعباس بن عبدالمطلب میرسید و آنها عباسیان بودند و پیروان عباسیان را (وندیان ) مینامیدند. علویان نیز دو دسته بودند، گروهی که خلافت را برای فرزندان علی از همسرش فاطمه دختر پیغمبر، یعنی برای حسن و حسین و اولاد آنها می خواستند و گروهی هم خلافت را برای محمد بن حنیفه خواستار بودند. پیروان محمد مشهور به «کیسانیه» گردیدند.
عباسیان فقط در اواخر خلافت بنیامیه ، ادعای خلافت نمودهاند اما علویان از مدتها پیش ، یعنی از زمان معاویه، ادعای خلافت داشتند و مبلغین را به انحاء کشورهای اسلامی میفرستادند تا مردم را دعوت به بیعت با خود بنمایند . و چه بسا علویان پیرامون یک رهبر جمع میشدند و او را تشویق و ترغیب به قیام مینمودند ، ولی در این امر موفق نمیشدند .
تا اینکه قرن اول سپری شد و دولت امویان رو به ضعف و انحلال رفت و کیسانیان ، در عراق و خراسان مشغول تبلیغات بنفع ابوهاشم بن محمد حنفیه گردیدند و ابوهاشم به پیروان خود گفته بود که او حاضر است مردم را دعوت به بیعت آلعباس نماید و همینکه ابوهاشم درگذشت ، پیروانش رو به محمدبنعلیبنعبداللهبنعباسی آوردند و با او بیعت کردند.
محمدبنعلی در سال صد هجری عدهای را برای گرفتن بیعت باطراف فرستاد و بیشتر کسانی که قبول کردند بیعت نمایند از نژاد غیر عرب و از اهالی خراسان بودند .
و در سال ۱۲4 هجری، محمدبنعلی درگذشت و مردم با فرزند او ابراهیم بیعت کردند. کم کم عباسیان تقویت میشدند، درحالی که امویان رو بضعف می رفتند تا اینکه بطور کلی امویان منقرض گردیدند و در سال ۱۳۲ هجری دولت عباسیان تاسیس گردید.
رهبر طرفداران عباسیان در ایران جوانی بود بنام ابومسلم خراسانی که قهرمان این داستان تاریخی است.
جرجی زیدان در تالیف این داستان تاریخی از مراجع زیر استفاده کرده است:
تاریخ طبری
تاریخ ابن اثیر
تاریخ ابن خلکان
تاریخ تمدن اسلامی
مروج الذهب مسعودی
معجم الادباء یاقوتی
احکام سلطانی
بیشتر
ابومسلم خراسانی، بیش از بیست و چهار سال نداشت که به فرماندهی سپاه عظیمی نائل گردید . او دولت امویان را که مدت هزار ماه تمام، بر کشورهای اسلامی حکومت میکرد ، نابود ساخت و بجای آن دولت، عباسیان را که چندین صدسال بر کشورهای اسلامی حکومت کردند ، تاسیس نمود.
ابومسلم در بلند پروازی و شجاعت و بیباکی و ثبات و تصمیم و اراده و ایمان و اعتمادبنفس، نمونه کاملی برای جوانان پرشور و بلند پرواز و دوستداران جاه و جلال و عظمت و شوکت بشمار میرود .
ابومسلم در سن بیست سالگی رهبر عباسیان گردید و ثابت نمود که ممکن است رهبر جوانی از رهبران سالخورده و با تجربه، بهتر کار کند و موفق و پیروز گردد و پیروان خود را به مقاصد عالیه برساند و همچنین ثابت کرد که با قوه عزم و اراده میتوان بر دشواریها غلبه کرد و ایمان راسخ انسان را به هر هدف و مقصودی خواهد رساند .
ابومسلم در مدرسه یا در دستگاهی درس نخوانده و از استادی درس فداکاری و جانبازی در راه هدف مقدس خود فرا نگرفته بود ، ولی او افراد خانواده نبوت، رسول اکرم، محمد (ص) را احق به خلافت می دانست و بر این عقیده بود که بنی امیه ، خلافت را غصب نموده و با عیاشی و خوشگذرانی و مالدوستی اسلام را ضعیف کرده اند .
از اینرو علیه آنها قیام کرد و رهبری و فرماندهی عباسیان را برعهده گرفت و در قیام خود موفق و پیروز گردید و بر اثر آن، دولت امویان منقرض شده دولت عباسیان تاسیس گردید .
اما ستاره درخشان ابومسلم همچنان در آسمان پیروزی و موفقیت خودنمایی نکرد، بلکه پس از سالهائی افول نمود و زندگی این رادمرد شجاع و باایمان در اثر دسائس و توطئه و تنگ نظری زمامداران عباسیان به طرز دلخراش و فجیعی خاتمه یافت.
مختصری از تاریخ
فرق بین دولت بنیامیه و حکومت خلفای راشدین این بود که رژیم حکومت از خلافت دینی بنفوذ سیاسی تبدیل یافت. بنیامیه برخلاف عباسیان،
تعصب شدیدی نسبت به نژاد عرب داشتند و نژادهای دیگر را بنده و برده خود میدانستند و بخود میبالیدند که نژادهای دیگر را که مسلمان شده بودند، از کفر و بیدینی نجات دادهاند .
امویان به بیگانه اجازه نمیدادند نام خانوادگی برای خود انتخاب کند، از اینرو مردم کشورهای اسلامی که از نژاد عرب نبودند درصدد بودند هرچه زودتر دولت بنیامیه را منقرض نمایند. اگر سیاست و کاردانی خلفاء بنیامیه در کار نبود ، آن دولت آنهمه حکومت نمی کرد . دولت بنیامیه با حیله و نیرنگِ خلفای خود، امثال معاویة بن سفیان و عمروبنعاص و مغیرة بن شعبه، پابرجا ماند و کسانی که با معاویه بیعت کردند ، یا از شمشیرش میترسیدند و یا طمع بمال وهدایای او داشتن ، زیرا همه مردم عقیده داشتند که خانواده نبوت برای خلافت شایستهتر از بنیامیه است . پس از آن اوضاع و احوالی پیش آمد که دولت بنی امیه توانست بیش از ۹۰ سال زمام امور را در دست گیرد.
افراد خانواده نبوت، در آن اثناء خواستار خلافت برای خود بودند و آنها دو دسته بودند: دستهای که نسبت آنها به حضرت علی بن ابیطالب(ع) پسر عم پیغمبر میرسید و آنها را (علویان) مینامیدند و دسته دیگر که نسبت آنها بعباس بن عبدالمطلب میرسید و آنها عباسیان بودند و پیروان عباسیان را (وندیان ) مینامیدند. علویان نیز دو دسته بودند، گروهی که خلافت را برای فرزندان علی از همسرش فاطمه دختر پیغمبر، یعنی برای حسن و حسین و اولاد آنها می خواستند و گروهی هم خلافت را برای محمد بن حنیفه خواستار بودند. پیروان محمد مشهور به «کیسانیه» گردیدند.
عباسیان فقط در اواخر خلافت بنیامیه ، ادعای خلافت نمودهاند اما علویان از مدتها پیش ، یعنی از زمان معاویه، ادعای خلافت داشتند و مبلغین را به انحاء کشورهای اسلامی میفرستادند تا مردم را دعوت به بیعت با خود بنمایند . و چه بسا علویان پیرامون یک رهبر جمع میشدند و او را تشویق و ترغیب به قیام مینمودند ، ولی در این امر موفق نمیشدند .
تا اینکه قرن اول سپری شد و دولت امویان رو به ضعف و انحلال رفت و کیسانیان ، در عراق و خراسان مشغول تبلیغات بنفع ابوهاشم بن محمد حنفیه گردیدند و ابوهاشم به پیروان خود گفته بود که او حاضر است مردم را دعوت به بیعت آلعباس نماید و همینکه ابوهاشم درگذشت ، پیروانش رو به محمدبنعلیبنعبداللهبنعباسی آوردند و با او بیعت کردند.
محمدبنعلی در سال صد هجری عدهای را برای گرفتن بیعت باطراف فرستاد و بیشتر کسانی که قبول کردند بیعت نمایند از نژاد غیر عرب و از اهالی خراسان بودند .
و در سال ۱۲4 هجری، محمدبنعلی درگذشت و مردم با فرزند او ابراهیم بیعت کردند. کم کم عباسیان تقویت میشدند، درحالی که امویان رو بضعف می رفتند تا اینکه بطور کلی امویان منقرض گردیدند و در سال ۱۳۲ هجری دولت عباسیان تاسیس گردید.
رهبر طرفداران عباسیان در ایران جوانی بود بنام ابومسلم خراسانی که قهرمان این داستان تاریخی است.
جرجی زیدان در تالیف این داستان تاریخی از مراجع زیر استفاده کرده است:
تاریخ طبری
تاریخ ابن اثیر
تاریخ ابن خلکان
تاریخ تمدن اسلامی
مروج الذهب مسعودی
معجم الادباء یاقوتی
احکام سلطانی
آپلود شده توسط:
mahjoob
1399/01/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ابومسلم خراسانی