باغ ایرانی
نویسنده:
کیارا متزالاما
مترجم:
عماد تفرشی
امتیاز دهید
کیارا مِتزالاما: من این داستان را نوشتم تا فصلی دور اما سرنوشتساز از گذشتهام را به یاد بیاورم. وقتی پدرم به عنوان سفیر ایتالیا در نوامبر ۱۹۸۰ به ایران فرستاده شد، من هشت ساله بودم. آن زمان ایران کشوری خطرناک و تهدیدآمیز تلقی میشد اما در خاطرات من، ایران پر از زیبایی، با گذشتهای بس غنی و رمزآلود و مردمانی سخاوتمند ثبت شده. ملتی سرزنده که به دلیل جنگ و مجموعهای از پیچیدگیها و هرج و مرج سیاسی، به ظلمت کشانده شده بود.
من آن موقع کودک بودم و تصمیم گرفتم آن سادگی کودکانه را در نقل این داستان پیچیده و چندوجهی حفظ کنم تا آن حس حیرت و شگفتی را که در آن سه تابستان اقامتم در ایران تجربه کردم به خوبی انتقال بدهم. من و برادرم در آن باغ بیانتها بازی میکردیم. با وجود تمام آنچه پیرامون ما میگذشت، در آن باغ آزادانه به ماجراجوییهای هیجانانگیز میپرداختیم.
آنجا بود که این دختر کوچک تازه درک کرد بزرگ شدن به چه معناست. اینکه چرا مردم به سبب افکار، رفتار یا جنسیتشان مورد بازخواست قرار میگیرند؟ جنگ چیست؟ چطور میتوان کودکان را در مقابل نفرت، تروریسم و بنیادگرایی حفاظت کرد؟ پرسشهایی که هنوز بعد از چهل سال با بعضی از آنها درگیریم.
اما شخصیت اصلی این رمان، باغ ایرانی قدیمی سفارت ایتالیا در فرمانیه تهران است که متعلق به نوادگان سلسلهی قاجار بوده که در ابتدای قرن بیستم میزیستهاند. باغ نماد معصومیت کودکی است و همینطور افسون و نوستالژی گذشته را درخود دارد. دو حسی که در سنت شاعرانه ایرانی نهفته است، مکانی گمشده و گرانمایه که تو هیچگاه از اشتیاق و جستوجوی آن دست برنمیداری.
چهل سال از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ گذشته است، خیلی چیزها تغییر کرده اما آزادی بیان و بسیاری از آزادیهای مدنی دیگر همچنان در ایران محدود است. رمان «باغ ایرانی» از ایتالیایی به فارسی ترجمه شده بود و یک ناشر ایرانی تصمیم به چاپ آن داشت اما کتاب با موارد سانسور روبهرو شد.
به عنوان یک نویسنده ایتالیایی، قدر آزادی بیانی را که داریم نمیدانستم و سانسور کتاب مرا شوکه کرد. به همین دلیل به همراه پیشکار ادبیام به دنبال راهحل جایگزین گشتیم. اینچنین بود که نوگام را یافتیم. ناشری که به چنین کتابهایی شانس انتشار الکترونیکی میدهد.
امید دارم که این کتاب به دست خوانندگان ایرانی، چه در داخل کشور و چه مهاجران ایرانی در اقصا نقاط دنیا، برسد. ادبیات، و به طور کلی هنر، وظیفه دارد تا موانع و محدودیتها را از بین ببرد و آزادی و درک متقابل را گسترش دهد. به همین خاطر است که تعهد به دفاع از این آزادی و مبارزه برای حفظ آن، اهمیت والایی دارد.
بیشتر
من آن موقع کودک بودم و تصمیم گرفتم آن سادگی کودکانه را در نقل این داستان پیچیده و چندوجهی حفظ کنم تا آن حس حیرت و شگفتی را که در آن سه تابستان اقامتم در ایران تجربه کردم به خوبی انتقال بدهم. من و برادرم در آن باغ بیانتها بازی میکردیم. با وجود تمام آنچه پیرامون ما میگذشت، در آن باغ آزادانه به ماجراجوییهای هیجانانگیز میپرداختیم.
آنجا بود که این دختر کوچک تازه درک کرد بزرگ شدن به چه معناست. اینکه چرا مردم به سبب افکار، رفتار یا جنسیتشان مورد بازخواست قرار میگیرند؟ جنگ چیست؟ چطور میتوان کودکان را در مقابل نفرت، تروریسم و بنیادگرایی حفاظت کرد؟ پرسشهایی که هنوز بعد از چهل سال با بعضی از آنها درگیریم.
اما شخصیت اصلی این رمان، باغ ایرانی قدیمی سفارت ایتالیا در فرمانیه تهران است که متعلق به نوادگان سلسلهی قاجار بوده که در ابتدای قرن بیستم میزیستهاند. باغ نماد معصومیت کودکی است و همینطور افسون و نوستالژی گذشته را درخود دارد. دو حسی که در سنت شاعرانه ایرانی نهفته است، مکانی گمشده و گرانمایه که تو هیچگاه از اشتیاق و جستوجوی آن دست برنمیداری.
چهل سال از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ گذشته است، خیلی چیزها تغییر کرده اما آزادی بیان و بسیاری از آزادیهای مدنی دیگر همچنان در ایران محدود است. رمان «باغ ایرانی» از ایتالیایی به فارسی ترجمه شده بود و یک ناشر ایرانی تصمیم به چاپ آن داشت اما کتاب با موارد سانسور روبهرو شد.
به عنوان یک نویسنده ایتالیایی، قدر آزادی بیانی را که داریم نمیدانستم و سانسور کتاب مرا شوکه کرد. به همین دلیل به همراه پیشکار ادبیام به دنبال راهحل جایگزین گشتیم. اینچنین بود که نوگام را یافتیم. ناشری که به چنین کتابهایی شانس انتشار الکترونیکی میدهد.
امید دارم که این کتاب به دست خوانندگان ایرانی، چه در داخل کشور و چه مهاجران ایرانی در اقصا نقاط دنیا، برسد. ادبیات، و به طور کلی هنر، وظیفه دارد تا موانع و محدودیتها را از بین ببرد و آزادی و درک متقابل را گسترش دهد. به همین خاطر است که تعهد به دفاع از این آزادی و مبارزه برای حفظ آن، اهمیت والایی دارد.
آپلود شده توسط:
ermia
1398/12/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی باغ ایرانی