من و خاندان پهلوی
امتیاز دهید
تنظیم : محمد برقعی - حسین سرفراز
گوشه هایی از زندگی خانواده پهلوی قبل و بعد از سقوط
کتاب حاضر، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری از خویشاوندان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی پسر شاه معدوم است، که اختلاف مالی وی و ولیعهد سابق ایران در مطبوعات غرب بازتاب یافت.
شدت این درگیری تا بدان حد بود که رضا پهلوی برای پیشبرد دعوی خود در دادگاه فدرال آمریکا مجبور به انکار ملیت ایرانی خود شد و این امر بحثهای شدیدی را در محافل وابستگان رژیم گذشته در اروپا و آمریکا برانگیخت.
ظاهراً این اختلاف انگیزهای برای گسست مسعود انصاری از خانواده پهلوی شد و تا بدانجا امتداد یافت که وی به نگارش و نشر این خاطرات پرداخت و طی آن اسرار و ناگفتههای بسیار را از دوران حضور خود در این خانواده فاش نمود.
در بخش نخست، نویسنده به رابطه خویشاوندی خود با فرح دیبا و چگونگی پیوندش با دربار پهلوی میپردازد و شرح میدهد که این پیوند تا بدانجا توسعه یافت که وی در سالهای ۱۳۵۰ در زمره همراهان جوان بزم خصوصی شاه قرار گرفت. او در این بخش میکوشد تا براساس دیدهها و شنیدههای خود به تبیین علل سقوط رژیم پهلوی بپردازد.
آنچه به این بخش از خاطرات اهمیت میدهد، موقعیت ویژه نویسنده و حضور وی در محفل خصوصی شهبانو است. میدانیم که در واپسین سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، این باند دارای تاثیر جدی در شئون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور بود و با گذشت زمان نفوذ فرح و اطرافیان او عمق بیشتر یافت.
معهذا تاکنون چنان که بایسته است به نقش باند فرح در تاریخ سلطنت پهلوی پرداخته نشده و از این زاویه به نظر میرسد که خاطرات احمدعلی مسعود انصاری میتواند سندی دست اول به شمار رود.
بیشتر
گوشه هایی از زندگی خانواده پهلوی قبل و بعد از سقوط
کتاب حاضر، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری از خویشاوندان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی پسر شاه معدوم است، که اختلاف مالی وی و ولیعهد سابق ایران در مطبوعات غرب بازتاب یافت.
شدت این درگیری تا بدان حد بود که رضا پهلوی برای پیشبرد دعوی خود در دادگاه فدرال آمریکا مجبور به انکار ملیت ایرانی خود شد و این امر بحثهای شدیدی را در محافل وابستگان رژیم گذشته در اروپا و آمریکا برانگیخت.
ظاهراً این اختلاف انگیزهای برای گسست مسعود انصاری از خانواده پهلوی شد و تا بدانجا امتداد یافت که وی به نگارش و نشر این خاطرات پرداخت و طی آن اسرار و ناگفتههای بسیار را از دوران حضور خود در این خانواده فاش نمود.
در بخش نخست، نویسنده به رابطه خویشاوندی خود با فرح دیبا و چگونگی پیوندش با دربار پهلوی میپردازد و شرح میدهد که این پیوند تا بدانجا توسعه یافت که وی در سالهای ۱۳۵۰ در زمره همراهان جوان بزم خصوصی شاه قرار گرفت. او در این بخش میکوشد تا براساس دیدهها و شنیدههای خود به تبیین علل سقوط رژیم پهلوی بپردازد.
آنچه به این بخش از خاطرات اهمیت میدهد، موقعیت ویژه نویسنده و حضور وی در محفل خصوصی شهبانو است. میدانیم که در واپسین سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، این باند دارای تاثیر جدی در شئون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور بود و با گذشت زمان نفوذ فرح و اطرافیان او عمق بیشتر یافت.
معهذا تاکنون چنان که بایسته است به نقش باند فرح در تاریخ سلطنت پهلوی پرداخته نشده و از این زاویه به نظر میرسد که خاطرات احمدعلی مسعود انصاری میتواند سندی دست اول به شمار رود.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1391/12/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی من و خاندان پهلوی
و البته به قیمت بدبخت کردن ملت و منزوی کردن کشور در سطح جهان و فقر و ورشکستگی اقتصادی و دلار 3000 تومان و...[/quote]
امروز بصورت اتفاقی گذارم به این صفحه افتاد و این کامنت را خواندم. اصلاً کاری به سمت و سوی سیاسی کامنتهای دوستان ندارم و مدتهاست خودم وارد بحثی در کتابناک نشده ام؛ قسمت جالب ماجرا برایم فقط گریزی بود که به قیمت (منفجر شده) دلار در سال 1391 زده شده و مقایسه آن با شرایط فعلی!!! خدا چند سال دیگرمان را بخیر کند.
البته دوست عزیز persianking موافقم
این وطن پرستان واقعی اکثرشون بدون محاکمه قانونی تیربارون شدند اگه همین امیرانی که دارند خارج از ایران زندگی میکنند هم نبودند که تاریخ حقیقی هیچوقت بگوش ما نمیرسید،حکومت فعلی تاریخی که خودش دوست داره بخورد ما میده حالا بستگی داره رابطه اش با کی خوب باشه با کی بد؟؟!!
اونموقع ما نوکر بودیم که براحتی بدون ویزا به اکثر کشورهای دنیا میتونستیم سفر کنیم یا حالا ؟؟ اونموقع که با بورسیه دولتی در دانشگاه های معتبر دنیا فارغ از طبقه اجتماعی میتونستیم درس بخونیم و حرفی واسه گفتن داشته باشیم یا حالا که از غم نان شب باید بی خیال دانشگاه های درپیت خودمون بشیم؟؟(بماند که چندتا دانشگاه درست حسابی هم اگه داریم مدیون همون پهلویهاهیم وگرنه زمان قاجار خبری از پیشرفت بود مگه؟؟)
البته منم قبول دارم شاهان پهلوی اشتباه کردند!!! اگه خرج تحصیل آدمهایی مثل بازرگان - ابراهیم یزدی و قطب زاده و حتی سپهبد خائن فردوست و ... رو نمیداند،اونا هم شمشیر بکمر نمیبستند که ملت از همه جا بیخبر رو با وعده های دروغی(سند زنده اش فیلم سخنرانی کامل 12 بهمن 57 در بهشت زهرا موجود است ) همه چی مجانی ،مجبور به خودکشی دسته جمعی کنند،نه تنها خودشون حتی نسلهای بعد هم بیچاره شدند و شدند نسل سوخته مثل خود من!!!
کاش یه ذره خودمون هم فکر کنیم و هرچی که میگن قبول نکنیم،تاریخ معاصر ما شده تسویه حسابهای شخصی!!!
البته یادآوری کنم همه میدونیم که همین به اصطلاح باسوادان نمک نشناس خوب مزدشون رو از جمهوری اسلامی گرفتند و سرنوشتشون واسه همه روشنه!!
اگه بقول شما اون امیران وطن پرست ازترس از ایران فرار کردند پس امثال یزدی و نوری زاده و .... چرا فرار کردند؟؟؟؟؟ چرا هرکسی که مقامشو در این حکومت از دست داد پا به فرار گذاشت و اونور آب به غلط کردن افتاد؟؟؟؟ اون انقلاب جنون نبود خودکشی دسته جمعی بدون آگاهی بود ، جو زدگی عده ای و مقام خواهی عده ای دیگه بود
یکی رو بگین که تو انقلاب نقش داشت ولی الان مقام و ثروت بادآورده نداره؟؟؟ یکی رو بگین که تو انقلاب نقش داشت و الان چون مقام نداره به غلط کردن نیافتاده؟؟؟
اینا واسه من نسل امروز سواله واقعا؟؟؟؟:-(
و البته به قیمت بدبخت کردن ملت و منزوی کردن کشور در سطح جهان و فقر و ورشکستگی اقتصادی و دلار 3000 تومان و...
البته کسانی که جرات کنند جلوی غولی مثل آمریکا بیاستند حتما برای دیگران سوال است که چقدر ... دارند .;-(
باز از بحث منطقی و مستدل عاجز موندی شروع کردی به شعار دادن و فحاشی کردن؟ البته از کارشناس ارشدی مثل تو که هر جا کم میاره فحش های رکیک و ناموسی به طرف مقابلش میده بیش از این هم انتظار نمیره. .................بزرگترین نشونه اش هم همین توهین و فحاشیه که تنها روش شما برای مقابله با اندیشه های مخالفه. در ضمن اگر چیزی واقعا از بین رفته باشه و مرده باشه، دیگه دلیلی به این نیست که امثال تو خودتون رو به در و دیوار بکوبید و فحاشی کنید. پس خودت اول از همه می دونی که داری دروغ میگی و حرف های مفت اربابات رو تکرار می کنی.
.
چشمت رو باز کن! از اون سوراخی که توش قایم شدی و از پشت کامپیوتر ............ بیا بیرون. برو چهار تا کتاب بخون و ببین که صدها نفر از امرای ارتش اول انقلاب ایستادند و سینه سپر کردند و مثل امثال تو ترسو و بزدل نبودند که وقتی لباس شخصی ها ریختند توی کوی دانشگاه بري زیر پتو قایم بشی.
برو زندگی ارتشيان دلير و با شرفي مثل سپهبد رحیمی، سرلشکر خسروداد، سپهبد جهانبانی، تیمسار آیت محققی، تیمسار مهدیون،... و بزرگمردان و شیرزنانیچون محمدرضا عاملی تهرانی، فرخ رو پارسا، عبدالله ریاضی، منصور روحانی،... رو بخون، شاید کمی ............ میهن پرستی و جوانمردی از اون ها آموختی.
[edit=tankamanee]1391/12/29[/edit]
علی لیمونادی ماه گذشته برای اولین بار مصاحبه ای از شاپور بختیار را منتشر کرد که سال 1368 ده سال بعد از انقلاب انجام شده بود ( دوستانی که بخوان می تونن مراجعه کنن به سایت علی لیمونادی بخش آرشیو.... من همه منابعی که اعلام می کنم هیچ کدوم برای جمهوری اسلامی نیست.....تمام از صحبت هالی خود سلطنت طلبان یا عناصر وابسته به اونهاست.... بختیار هم که نخست وزیر خود شاه بوده ) اونجا بختیار دقیقا" همین حرف را می زنه
می گه یک عده از عناصر شاه اللهی نظام سابق در طول این چند ساله که ناهنجاری ها را دیدن دوباره دم در آوردن و چنان بهشت دروغی از اون سیستم شاه نشون می دن که گویا همه مردم اون دوران را فراموش کردن... به قول بختیار وضعیت قبل از انقلاب ایران و وابستگی خانواده پهلوی به هر موجود خارجی به حدی بود ( حالا اون موجود می خواد یک نقاش ساده باشه یا یک دلال باشه فقط مهم این بود که اروپایی یا آمریکایی باشه در این صورت به ایرانی ترجیح داشت) که کافی بود این موجود خارجی بیاد ایران....و درخواست کنه که شاه مملکت را ببینه.. به قول بختیال خیلی از دلال های خرده پای اروپایی از شاه وقت ملاقات می خواستن ( که حتی علم تو کتاب خاطراتش نوشته به این کار شاه اعتراض کرده که هر آدم ادم بی سر و پای خارجی می تونه شاهر ا ملاقات کنه).. چون این دلال ها خوب راه را یاد گرفته بودن.. تو مملکتی که قانون نباشه.... و استبداد یک خانواده حاکم باشه ( اون هم یک خانواده محدود و خاص که هیچ دلیل منطقی هم وجود نداره چرا این خانواده خاص باید همه کاره مملکت باشن مکه مملکت قحطی آدم بوده؟) این دلال ها طبق همون ضرب المثل قدیم که دم کد خدا را ببین و ده را بچاپ ... عمل می کردن.. یعنی همون دلال ساده شاه را می دیده.. یک موافقت می گرفته.. یک حق حسابی به یکی از برادرها یا خواهرهای شاه می داده.... مشغول منافعش می شده...
ملت این چیز ها یادشون نرفته
بد عمل کردن حکومت فعلی دلیل بر موجه بودتن و تبرئه کردن سیستم دیکتاتوری سابق نیست
تا ده سال بعد از انقلاب وضع طوری بود که همه شاه اللهی تو ده تا سوراخ خودشون را قایم کرده بودن به قول غلامحسین جهانشاهی ( رئیس دفتر اشرف پهلوی ) در مصاحبه اش با بنیاد مطالعالت ایران ( که این بنیاد هم با سرمایه اشرف پهلوی تاسیس شده و روی اینترنت قابل دسترسه) ذکر می کنه که هیچ کدوم از عناصر رژیم شاه از عملکردشون دفاع نمی کنن چون می دونن درجه فساد و دزدی توی سیستم چقدر بوده و که دیگه جای دفاعی براشون نزاشته.. و همه رفتن قایم شدن
حالا دوباره همون عناصر بعد از سی سال شرایط را برای تحمیق مردم مناسب دیدن از توی سوراخ هاشون اومدن بیرون روی این حساب که مردم اون دوران را یادشون رفته
نمونه اش را همین چند ماه پیش دیدم که پرویز ثابتی معاونت امنیت داخلی ساواک بعد از سی و سه سال از توی سوراخش بیرون اومد چیزهایی گفت ( به این خیال که می تونه طلبکارانه یک ادعایی را مطرح کنه) که خوشبختانه خوب جوابش را جاهای مختلف دادن و برگشت دوباره توی سوراخش
دوستان نازنینم، آیا ما آن زمان نوکر بودیم یا امروز؟ آن زمان که نام ایران در جهان از ارزش و اعتبار برخوردار بود..........[/quote]ایول حالم دادی بابا حق گو
[edit=aqanader]1391/12/28[/edit]