مرگ
نمایشنامه جالبی بود.نمیدونم اجرا شده یا نه...ولی خیلی خوب بود.
تنفس
"قبرستان را هم خارج شهر ساخته بودند,تا آدم را به یاد مرگ نیندازد.حتی سنگ قبرها هم می خواهند یاد مرگ را از ذهن تو دور کنند,آن ها نمیگویند که آدم های زیرزمین مرده اند,آنها در خواب فرو رفتگان و درگذشتگانند"
اولین کتابی بود که از این نویسنده م
خوشه های خشم
میتونس خیلی قشنگتر باشه