بدون نام

[b]نگاه کن هنوز آن بلند دور آن سپیده ، آن شکوفه زار انفجار کهربای آرزوست[/b]

[b]نگاه کن هنوز آن بلند دور آن سپیده ، آن شکوفه زار انفجار کهربای آرزوست[/b]

[b]نگاه کن هنوز آن بلند دور آن سپیده ، آن شکوفه زار انفجار کهربای آرزوست[/b]

[b]حق با تو بود می بايست می خوابيدم اما چيزی خوابم را آشفته کرده است در دو ظاقچه رو به رويم شش دسته خوشه زرد گندم چيده ام با آن گيس های سياه وزوز پريشانشان.. کاش تنها نبودم فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی ايد ..؟! کاش تنها

[b]حق با تو بود می بايست می خوابيدم اما چيزی خوابم را آشفته کرده است در دو ظاقچه رو به رويم شش دسته خوشه زرد گندم چيده ام با آن گيس های سياه وزوز پريشانشان کاش تنها نبودم فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی ايد ؟ کاش تنها نبودی

[b]حق با تو بود می بايست می خوابيدم اما چيزی خوابم را آشفته کرده است در دو ظاقچه رو به رويم شش دسته خوشه زرد گندم چيده ام با آن گيس های سياه وزوز پريشانشان.. کاش تنها نبودم فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی ايد ؟ کاش تنها نبو

حسابی دوست داشتنیه .. و واقعا همه اونچه نوشته شده مصور از جلو چشات رد میشه:x