باغ مارشال - جلد 1 - خاطرات خسرو
نباشد. رو دسش رمان نخوندم
هشت بهشت
زیبا بود. ممنون دوست عزیز
آزردگان
کی از افتخارات دوران خدمت فرهنگی و مطبوعاتی من آن است که در سال 1327 برای نخستین بار با ترجمه "آزردگان" هم میهنان عزیزم را با یکی از فروزنانترین ستارگان آسمان ادبیات دنیا یعنی فئودور داستایفسکی آشنا ساختم. با آنکه تا آن روز تنها عده معدودی
یک داستان نفرت انگیز
نرالی اشرافی و جاه طلب، در دوره بروز تحولات اجتماعی در روسیه، با ادعای طرفداری از فرودستان، میکوشد خود را دوست آنان معرفی کند و از این رهگذر به موقعیت و مقام برسد. از قضای روزگار، به جشن عروسی کارمند فقیر خود راه پیدا میکند، اما برخلاف تصور
جنایت و مکافات
استایوسکی سه بار تلاش کرد تا این اثر را از زبان شخصیت اصلی داستان روایت کند؛ نخست به شکل یادداشتهای روزانه شخصیت اصلی، سپس به شکل اعتراف او در برابر دادگاه و سرانجام به صورت خاطراتی که او به هنگام آزادی از زندان مینویسد ولی در نهایت آن را
مردان مریخی، زنان ونوسی
خیلی وقت بود دنبالش میگشتم.ممنون