باد موسمی
من اشتباهی به این داستان رای دادم اون موقع رایم برای دو نیمه سیب بود، چرا نمیشه رای و عوض کرد!
شب سراب
بامداد خمار و بیشتر دوست دارم.
خیلی هم یک طرفه نرفته بود.
اما این دیگه خیلی یکطرفه رفت و زد و کشت!
در کل، اینم داشت حرف بامداد ِ خمار و می زد، کبوتر با کبوتر باز با باز...
نیازی نبود جای شخصیت هارو عوض کنه.
شطرنج عشق
از اونایی بود که یه بار خوندم و دیگه دوست نداشتم بخونم.
برای یه بار خوندن بد نیست...
اما کلا بیشتر شخصیت هاش تعادل روانی ندارن.
یه جورایی گُنگن!
پدر آن دیگری
منم این کتاب و به همه ی نوجوون ها و جوون ها پیشنهاد می کنم، قبل از اینکه ازدواج کنن و بچه ای داشته باشن، بهتره این تجربه های نوشتاری و حس کنن.
عشقه
من یه بار خوندم اونم با هزار زور و زحمت چند ماه طول کشید تا تمومش کنم.
انقدر که شخصیت دختره چفت و شل بود و حال بهم زن پسره هم اصا معلوم نبود چجوریه!
مادام بواری
من این رمان و می خوام. :((
بوسه تقدیر
از اینکه می دونم داستان برگرفته از واقعیته حرصم میگیره.
شخصیت نگین خیلی بی اراده و مسخره بود.
البته از اینجور دخترها و پسرها هست...