رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

دنبال کتابی می‌گشتم اینجا، چشمم خورد به صد سال تنهایی. با این که چند سال از خوندنش می‌گذره، همچنان به‌نظرم جذاب‌ترین کتابیه که خوندم. بسیاری از وقایع و جملاتش تو ذهنم ثبت شده. مثل این: «وقتی که نجار برای ساختن تابوت قدش را اندازه می‌گرفت ا
- تو کجایی؟ در گستره‌ی بی‌مرزِ این جهان تو کجایی؟ ـ در دورترین جای جهان ایستاده‌ام من: کنارِ تو.
در فراسوهای عشق تو را دوست می‌دارم، در فراسوهای پرده و رنگ. در فراسوهای پیکرهایِمان با من وعده‌ی دیداری بده :)
می تونم بگم صد سال تنهایی بهترین کتابی بود که تا به حال خوندم. به یک کتاب پر از خاطرات خوب تبدیل شد.
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک